هم چنین در صورتی که زوج جامه ای نو برای او خریده باشد و زوجه آن را به دیگری ببخشد یا عمداً آن را پاره کند، سوء استفاده از حق تلقی می‌شود. (صفایی و امامی، ۱۳۹۲، ۱۴۸ ) ‌بنابرین‏ چنانچه زوجه با این کارش خسارتی را بر زوج وارد نماید، با استنباط از مادۀ ۱۳۲ قانون مدنی و قواعد مسئولیت مدنی می توان سوء استفاده کننده را مسئول جبران خسارت دانست؛ چرا که مستنبط از مادۀ ۱ و ۲ قانون مسئولیت مدنی چنانچه ضرر و زیانی اعم از مادی یا معنوی ناشی از سوء استفاده از حق نفقه بر زوج وارد گردد، زوجه مسئول جبران خسارت است و دادگاه میزان زیان و طریقه ‌و کیفیت جبران آن را با توجه به مادۀ ۳ قانون مسئولیت مدنی تعیین خواهد نمود؛ مثلاً ممکن است دادگاه زوجه را مجبور به پرداخت مبلغی پول و…کند.

 

اکثر فقهای امامیه قائل هستند به اینکه اگر زوجه بدون رجوع به دادگاه از اموال منفق استفاده کند، در واقع از حق نفقه اش سوء استفاده ‌کرده‌است؛ چرا که زوجه در صورت استنکاف یا غایب بودن منفق، برای بقای حیات خود یا رفع حرج می‌توانند به حاکم رجوع کرده و مطالبۀ نفقه نمایند. (نجفی، ۱۳۶۶، ۳۹۰؛ عاملی، ۱۴۱۶، ۵۹۵) ‌بنابرین‏ می‌توان گفت چنانچه زوجه بدون رجوع به دادگاه از اموال منفق استفاده نماید و ضرر و زیانی اعم از مادی یا معنوی بر زوج وارد گردد، به موجب قواعد مسئولیت مدنی باید جبران ضرر نماید؛ زیرا استفاده کردن از اموال منفق بدون اجازۀ دادگاه در واقع مصداقی از مصادیق سوء استفاده از حق می‌باشد؛ ‌بنابرین‏ مقنن برای جلوگیری از سوء استفاده زوجه، مراجعه به دادگاه را برای کلیۀ افراد واجب النفقه را، از جمله زوجۀ دائمی، ضروری دانسته است.

 

حق مهر

 

بحث در خصوص مفهوم مهر مستلزم آن است که این واژه از منظر لغوی و اصطلاحی موردبررسی قرار گیرد:

 

در کتب فقهی، افزون بر واژه مهرکه ظاهراً رایج ترین مصطلح روایی و فقهی است و کاربرد آن در عرف متشرعان نیز بیشتر از واژگان دیگر است، لغات دیگری چون صداق[۳۵]، نِحله[۳۶]، آجر[۳۷]، فریضه[۳۸]، طَول[۳۹]، نکاح[۴۰] و علائق[۴۱] نیز در معرفی این بخش از حقوق مالی زن به کار رفته است. از میان اسامی ذکرشده آنچه بیشتر به مهر اطلاق شده، کلمه صداق است. صداق لغت حجازی بوده و به فتح صاد و به کسر آن استعمال شده است و جمع آن اصدقه و صدق است. در اصل از صدق گرفته شده و دلالت بر رغبت صادقانه‌ی مرد به زن دارد (شیخ الاسلامی،۱۳۷۴، ۱۲۷) و یا به خاطر آنکه نشانه صدق ایمان است. (راغب اصفهانی، ۱۳۶۲، ۲۷۸) عده‌ای نیز صداق را نشانه راستین بودن علاقه‌ مرد به زن تعبیر کرده‌اند؛ (مطهری، ۱۳۵۷، ۲۰۴) که به نظر می‌رسد در هر سه مورد به یک معنا می‌باشد و آن علاقه وایمان راستین مرد به زن است.

 

علامه حلی در شرایع در تعریف مهر آورده است: «هر چیزی که مالکیت آن صحیح باشد چه عین باشد چه منفعت مهر قرار می‌گیرد». (قربانی لاهیجی، ۱۳۸۴، ۱۴۷) بعضی از فقها نیز مهر را این‌گونه تعریف کرده‌اند: مهر یا صداق مالی است که شوهر در مقابل حق تمتع باید بدهد. (علامه حلی، ۱۴۱۳، ۱۴۱) بعضی دیگر از فقها مهر را حق مالی برای زن دانسته اند که شارع در عقد ازدواج صحیح یا دخول به شبه یا بعد از عقد فاسد پرداخت آن را از جانب مرد واجب گردانده است. (شیخ الاسلامی، ۱۳۷۴، ۱۲۷) همان‌ طور که مشاهده می‌شود در واقع تعریفی از مهر دیده نمی‌شود بلکه فقها موضوع مهر را تشریح کرده‌اند. قانون مدنی ایران نیز به تبعیت از فقهای امامیه تعریفی از مهر ارائه ننموده و ابتدا در خصوص شیئ موضوع مهریه صحبت نموده است و می‌گوید: «هر چیزی که مالیت داشته باشد و قابل تملیک نیز باشد می‌توان مهر قرارداد». هرچند تعریفی از مهر در قانون مدنی ارائه نشده است لیکن به طور تلویحی و غیرمستقیم به لزوم تعیین آن تأکید شده است؛ ‌بنابرین‏ در نتیجه یک تعریف کلی مهر عبارت است از: مالی که مرد به مناسب عقد نکاح ملزم به دادن آن به زن می‌شود.

 

قرآن کریم در خصوص مهریه می فرماید: «وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَهً فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْ‏ءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنیئاً مَریئاً»[۴۲]؛ «مهریه زنان را به عنوان هدیه زناشویی بدون منتی به شیرینی به ایشان بدهید، پس اگر به میل خودشان چیزی از آن را به شما واگذاشتند، آن را گوارا بخورید». در تفسیر مجمع‌البیان آمده است: معنای «وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَهً» آن است که مهرهای زنان را به عنوان عطیّه‌ای از جانب خداوند به آنان بپردازید، چراکه خداوند معتال استمتاع را بین زن و مرد مشترک قرار داده و پس‌ازآن برای زن در مقابل استمتاعی که از وی می‌شود مهری را به عهده زوج نهاده است. (طبرسی، ۱۴۱۵، ۱۵) ‌بنابرین‏ می‌توان گفت، مهر عطیه‌ای از جانب خداوند برای زنان محسوب می‌شود؛ یعنی اینکه خداوند مالکیت زوجه بر مهر را پذیرفته است و در پی آیه قرآنی به حدیثروایتی حدیثی از پیامبر (ص) نیز به شرح زیر اشاره می‌شود:

 

رسول خدا (ص) فرمود: «خداوند هنگامی که دنیا را خلق کرد، هنوز در آن طلا و نقره را نیافریده بوده و زمانی که آدم و حواء به زمین هبوط کردند طلا و نقره نیز به همراه آن‌ ها نازل شد و به صورت چشمه‌هایی برای استفاده اولاد آن‌ ها که بعدها خواهند آمد، جریان یافت و خداوند آن را به عنوان صداق آدم برای حواء‌ قرارداد پس سزاوار نیست کسی بدون صداق ازدواج کند». پیامبر اکرم (ص) می فرمایند که مهر از زمان حضرت آدم نیز وجود داشته است و در واقع اسلام نیز مهر امضاء بر آن نهاده است[۴۳]. (مجلسی دوم، ۱۳۶۸، ۳۵۴)

 

مادۀ ۱۰۸۲ قانون مدنی مقرر می‌دارد: «به‌مجرد عقد، زن مالک مهر مى‌شود و مى‌تواند هر نوع تصرفى که بخواهد در آن بنماید». ‌بنابرین‏ ماده ملکیت زن نسبت به مهر مطلق است و می‌تواند هر گونه تصرفى که بخواهد در آن بنماید، حتى قبل از آن‌که شوهر آن را به قبض او دهد، مانند آنکه آن را اتلاف یا به غیر واگذار کند. ‌در صورتیکه شوهر قبل از نزدیکى زن را طلاق دهد نصف از مهر چنانچه عین آن در ملکیت زن موجود باشد به ملکیت شوهر عودت مى‌یابد و الا زن ملزم به دادن بدل آن از مثل یا قیمت است. (امامی، ۱۳۸۶، ۳۹۰) این است که ماده «۱۰۹۲» ق. م می‌گوید: «هرگاه شوهر قبل از نزدیکى زن خود را طلاق دهد زن مستحق نصف مهر خواهد بود و اگر شوهر بیش از نصف مهر را قبلاً داده باشد حق دارد مازاد از نصف را عیناً یا مثلاً یا قیمتاً استرداد کند».

 

ضمان ناشی از نقض حق مهر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...