5-1 فرضیه‌های پژوهش     9

فصل دوم پیشینه پژوهش

2-1- رضایتمندی از روابط زناشویی.. 12

2-2-خشنودی در خانواده و عوامل موثر بر آن  13

2-3- عوامل موثر در تحکیم روابط زناشویی.. 15

2-4- رویکرد زوج‌درمانی شناختی- رفتاری.. 21

2-5- فرایند درمان در زوج‌درمانی شناختی- رفتاری.. 22

2-6- مداخلات درمانی در زوج درمانی شناختی- رفتاری.. 23

مداخلات درمانی جهت تغییرات شناختی.. 23

تکنیک‌های درمان‌شناختی  25

مداخلات درمانی جهت بهبود مهارت‌های رفتاری.. 25

مداخلات درمانی جهت بهبود مهارت‌های ارتباطی   28

آموزش مهارت‌های ارتباطی.. 29

2-7- زوج‌درمانی گروهی  33

2-8- پیشینه و سابقه پژوهش     36

پژوهش مرتبط با رضایتمندی در روابط زناشویی.. 36

پیشینه تجربی تحقیق در داخل کشور. 36

پیشینه تجربی تحقیق در خارج از کشور. 38

پژوهش مرتبط با زوج‌درمانی شناختی-رفتاری.. 42

 

فصل سوم روش تحقیق

3-1- روش پژوهش     48

3-2- جامعه آماری   48

3-3- نمونه و روش نمونه‌گیری   48

3-4- ابزار جمع‌ آوری اطلاعات و اندازه‌گیری   49

3-5- روش اجرای پژوهش     50

3-6- روش تجزیه و تحلیل داده‌ها 52

فصل چهارم یافته های پژوهش

4-1- مقدمه  54

4-2- توصیف داده ها 54

1-مرحله پیش آزمون   ….. 54

2-مرحله پس آزمون  ……… 55

4-3- تحلیل داده‌ها 56

فصل پنجم بحث و نتیجه‌گیری

5-1- بحث و نتیجه گیری   60

5-2- محدودیت پژوهش     63

5-3- پیشنهادهای پژوهشی   64

5-4-پیشنهادهای کاربردی   64

منابع…………….66

پیوست    71

چکیده

پیوند زوج ها آغازگر رسمی اجتماعی است که تداوم آن موجب استحکام بنیاد خانواده است. امروزه همسران در جهت افزایش صمیمیت و بهبود روابط زناشویی از مداخلات و آموزشهای تخصصی بهره می‌گیرند.

هدف کلی پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوج‌درمانی شناختی- رفتاری گروهی بر پربارسازی روابط زناشویی زوجین است. پژوهش حاضر از نوع طرح‌ آزمایشی آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری پژوهش شامل والدین کودکان مهد کودکی واقع در شهر تهران در سال 1393، می‌باشد. نمونه آماری شامل 80 نفر از والدین(40 زوج) است که به شیوه نمونه‌گیری تصادفی انتخاب و به حکم قرعه در دو گروه آزمایش(20 زوج) و گروه گواه(20

پایان نامه و مقاله

 زوج) جایگزین شدند. زوجین گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه‌ای تحت آموزش زوج‌درمانی گروهی مبنی بر رویکرد شناختی-رفتاری قرار گرفتند.ابزار پژوهش پرسشنامه رضایتمندی انریچ بود که آزمودنی ها قبل و بعد آموزش زوج درمانی آن را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که آموزش زوج درمانی گروهی مبنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر رضامندی زناشویی زوجین به طرز معناداری اثر مثبت داشته و رضامندی زناشویی زوجین را افزایش داده‌است.

مقدمه
ازدواج به عنوان مهمترین و عالیترین رسم اجتماعی برای دستیابی به نیازهای عاطفی افراد همواره مورد تایید بوده‌است. رابطه زناشویی می‌تواند دستمایه و در غیر این صورت منبع تالم باشد.

مشکلات مربوط به صمیمیت، اغلب دلیل اصلی روابط شکست خورده به شمار می‌روند. در بسیاری از موارد ممکن است مشکل اصلی مراجعان اشتغال ذهنی با صمیمیت باشد که فرد مساله خود را به صورت مشکل در روابط نزدیک یا تعهد در روابط بیان می کند.

اگرچه برخی از زوج‌ها ممکن است اختصاصا صمیمیت را به عنوان آماج درمان ذکر نکنند، اما وقتی همین زوج‌ها ابزارهای سنجش مربوط به کیفیت، رضایت یا سازگاری زناشویی را تکمیل کنند، اغلب یک یا چند مولفه از نیاز به صمیمیت را برای خودشان مشکل‌زا تشخیص می‌دهند(باگاروزی[1]، 2001).

صمیمیت در ازدواج باارزش است، زیرا تعهد زوجین نسبت به ثبات ارتباط را محکم می‌کند و به طور مثبتی با سازگاری و رضایت زناشویی همراه است(هلر[2] و وود[3]، 1998).

مطالعات و تجارب بالینی نشان می‌دهدکه در جامعه معاصر، زوج‌ها مشکلات شدیدی را در هنگام برقراری و حفظ روابط صمیمانه و ارضا انتظارات و نیازهای یکدیگر تجربه می‌کنند(باگازوری، 2001).

از طرفی امروزه عوامل شناختی از مهمترین عوامل در فهم پویایی‌های زندگی زناشویی و تفسیر روابط زناشویی به شمار می‌روند(باوکم[4] و اپشتاین[5]، 1996).

برنشتاین(1986)، تاکید می‌کند، شواهد بسیاری نشانگر این واقعیت است که مکانیسم‌های شناختی  بر سازگاری و رضایت زناشویی اثرگذارند و به همین دلیل معتقد است که زندگی زناشویی از گزند تفکرات غیر منطقی در امان نمی‌باشد.

تحریفات شناختی از برجسته‌ترین عواملی هستند که در پردازش فرایندهای شناختی همچون انتظارات، برداشت‌ها، قالب‌ها و الگوهای ذهنی که هر فرد از همسر خود دارد، تاثیرگذار است. این تحریف شناختی باعث می‌شود افراد حساسیت ویژه‌ای نسبت به تغییر الگوهای کهنه ذهنی خود داشته‌باشند و هر حادثه‌ای را مساوی حادثه‌ای دیگر بدانند.

همچنین، الیس(1997) معتقد است که تفکرات غیر منطقی و انعطاف پذیری تفکر، عامل اصلی اختلافات  در روابط اجتماعی و بخصوص در روابط همسران می‌باشد. ایجاد و حفظ روابط صمیمانه و ارضا نیازهای عاطفی و روانی در جریان ازدواج، یک مهارت و هنر است که علاوه بر داشتن سلامت روانی و تجارب سالم اولیه، نیازمند داشتن نگرش‌های منطقی و کسب مهارت‌ها و انجام وظایف خاصی است(باگازوری، 2001 ترجمه نظری، 1384).

افزایش طلاق و نارضایتی زناشویی از یک سو و تقاضای همسران برای بهبود روابط زناشویی و افزایش صمیمیت از سوی دیگر نشان دهنده نیاز همسران به مداخلات و آموزش‌های تخصصی  در حوزه صمیمیت زناشویی می‌باشد. جهت مداخلات درمانی در روابط همسران رویکردهای متعددی همچون ارتباط درمانی، واقعیت درمانی، هیجان‌مدار، روان تحلیلی، روان آموزشی، شناختی-رفتاری و … وجود دارند، که هر یک بر اساس پایه‌های نظری خود  روش‌ها و الگوهای درمانی خاصی را ارائه داده‌اند. از این بین زوج درمانی شناختی- رفتاری[6](CBCT) رویکردهای درمانی شناختی و رفتاری را با هم ترکیب می‌کند.  در CBCT در مانگر  استراتژی‌های تغییر رفتاری از قبیل آموزش مهارت‌های ارتباط را با بازسازی شناختی ترکیب می‌کند و هدف، اصلاح تعامل‌های رفتاری همسران و ارزیابی شناختی آنها است(هالفورد، 2001 ترجمه مصطفی تبریزی و همکاران 1384).

با توجه به اهمیت وجود رضایت زناشویی  در بین همسران و پربارسازی روابط زناشویی و تاثیر مداخلات شناختی-رفتاری بر این متغیرها در این پژوهش سعی بر آن است تا اثربخشی زوج درمانی گروهی به شیوه شناختی- رفتاری بر پربارسازی روابط زناشویی بررسی می‌شود.

 

ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...