2- بیان مساله
هموار­سازی­ سود که در ادبیات حسابداری از آن تحت عنوان مدیریت ­سود نام برده می­ شود یکی از  روش­هایی است ­که­ گاهی اوقات برای آرایش اطلا­ع­­رسانی وضعیت مطلوب شرکت­ها مورد استفاده قرار­ می­گیرد (وایلد­و همکاران،­2001). گزارش­های­ مالی، از منابع مهم اطلاعاتی، برای تصمیم­ گیری­ های اقتصادی به شمار می­روند که مدیران، سرمایه­گذاران، اعتباردهندگان و سایر استفاده­کنندگان جهت رفع نیازهای اطلاعاتی خود از آن­ها استفاده می­ کنند .­از آنجایی که اطلاعات به صورت یکسان در اختیار استفاده کنندگان قرار نمی­گیرد، بین مدیران و سرمایه ­گذاران عدم­تقارن اطلاعات ایجاد می­گردد­. عدم­تقارن اطلاعات وضعیتی است که مدیران در مقایسه با سرمایه­گذاران، دارای اطلاعات افشاء نشده بیشتری در مورد عملیات و جوانب مختلف شرکت در آینده می­باشند همین امر سبب می­ شود که مدیران انگیزه و فرصت مدیریت­سود داشته باشند(پورحیدری، همتی،1383، 2). تعاریف مختلفی از مدیریت سود ارائه شده است که همگی بیانگر یک مفهوم می­باشد برای نمونه از دیدگاه گاردون و همکارانش، اگر زمانی مدیران روش خاصی از روش های حسابداری را برگزینند و نوسانات سود­های گزارش شده کاهش یابد، نتیجه هموار­سازی یا مدیریت سود است.
هیلی و والن معتقدند­که مدیریت­سود زمانی رخ می­دهد که مدیر برای گزارشگری ­مالی از قضاوت شخصی خود استفاده می­ کند، و این­کار را با هدف گمراه­کردن برخی از سهامداران درباره عملکرد واقعی اقتصادی و یا برای تاثیر در نتایج قرار­دادهایی که به ارقام حسابداری گزارش شده بستگی دارند، انجام می دهد.
اسکات به مدیریت­سود به عنوان اختیار شرکت در انتخاب سیاست­های حسابداری برای دستیابی به برخی اهداف خاص مدیر اشاره می نماید.
در مورد هزینه­ های سیاسی می­توان گفت که فرایند سیاسی باعث می­ شود، شرکت­هایی که حساسیت سیاسی دارند روش­هایی را انتخاب کنند که سود را به تعویق اندازد زیرا استفاده سیاستمداران و قانون­گذاران از ارقام سود این فرضیه را مطرح کرده است که مدیران شرکت­ها انگیزه دارند که، از آن گروه روش حسابداری (مثل استهلاک تسریعی) استفاده کنند که سود گزارش شده را کاهش می­دهد. سود گزارش شده پایین تر احتمال اقدامات مخالف از سوی دولت را کاهش می­دهد. بنابراین می­توان گفت از آن جا که سرمایه ­گذاران به عنوان یکی از فاکتورهای مهم تصمیم ­گیری به رقم سود توجه خاصی دارند، تحقیقات در این زمینه از جنبه رفتاری، اهمیت خاص خود را دارند ( نوروش ­و ­دیگران،­1384).
3- اهداف تحقیق
مدیران­ همیشه­ بدنبال­اطلاعاتی هستند­ که بتوانند ­با­ استفاده ­از این ­اطلاعات ­برنامه ­ریزی­ها­ و ­تصمیات معقولی ­را اتخاذ نمایند ­و­ در نهایت سود دهی شرکت­هایشان ­را افزایش­دهند ­( مهرانی و تالانه­، عبدالرضا 1377، صص 35-29)، بنابراین ممکن است انگیزه­ مدیریت ­سود را پیدا نمایند بدین­ترتیب شناسایی انگیزه­های مدیریت­ سود توسط مدیران شرکت­ها می ­تواند زمینه را برای تصمیم ­گیری مناسب­تر گروه­های مختلف استفاده­کننده از اطلاعات حسابداری فراهم سازد. سرمایه ­گذاران نیز به عنوان یکی از فاکتورهای مهم تصمیم ­گیری به رقم سود توجه خاصی دارند (نوروش­ و دیگران، 1384 ). ­
یکی از اهداف اولیه مدیریت سود حفظ اعتبار شرکت است چرا که اعتبار باعث می­ شود شرکت کارا و پویا به حساب آید و به جایگاهی مناسب در بین رقبا و بازار سرمایه دست یابد و از این طریق سرمایه گذاران و اعتبار ­دهندگان می­توانند نظر مساعدتری درمورد شرکت داشته باشند (جونز،1991). بنابراین مدیران ممکن است برای رسیدن به اهداف خاصی، که این اهداف منافع عده خاصی را هم تامین می­نماید، سود را طوری گزارش نمایند که با هدف تامین منافع عمومی مغایرت داشته باشد (مشایخی، صفری، 1385، 3). پس با توجه به تاثیر­گذار بودن فرایند مدیریت ­سود بر تصمیم ­گیری استفاده­کنندگان از صورت­های مالی، اجرای این تحقیق می ­تواند با اهمیت باشد.
4- ی بر ادبیات پژوهش
داروق[6] و دیگران (1998) مدیریت سود را در شرکت های ژاپنی در دوره 1991-1996 مورد بررسی قرار دادند و نتایج نشان داد که، بین هزینه­ های سیاسی و دستکاری سود ارتباط وجود دارد در این تحقیق از متغیر کل فروش به­ عنوان نماینده هزینه سیاسی استفاده شد.
گانی[7] (2005) به بررسی نتایج مدیریت واقعی سود با بهره گرفتن از چهار ابزار کاهش مخارج تحقیق و توسعه، کاهش هزینه­ های اداری، عمومی و فروش، افزایش سود غیر عملیاتی حاصل از فروش دارایی­ های غیرجاری و تولید بیش از اندازه پرداخت. او معتقد بود مدیریت واقعی سود منجر به گزارش سود و جریان­های نقد عملیاتی به میزان کمتری می­ شود همچنین اگر شرکتی در سال جاری از مدیریت واقعی سود استفاده نماید، در سال آینده بازدهی کمتری خواهد داشت. گانی شرکت­های فعال در بازار بورس نیویورک را طی سال­های 1998 تا 2000 مورد بررسی قرار داد.
تهرانی و دیگران (2009) با بررسی رابطه بین هزینه­ های سیاسی و اندازه شرکت در ایران دریافتند، که بین هزینه­ های سیاسی و اندازه شرکت ارتباط معناداری وجود دارد و همچنین فعالیت­های سیاسی در محیط شرکت­ها و هزینه­ های سیاسی آن­ها، با بهره گرفتن از قانون حمایت می­گردد. این تحقیق با بررسی تمامی شرکت­های بورس اوراق بهادار تهران در دوره 2005 تا 2007 انجام گرفت.
محمد[8] (2010) با بررسی رابطه بین هزینه­ های سیاسی و هموارسازی سود در شرکت­های پذیرفته شده در بازار بورس عربستان سعودی دریافت، که اندازه شرکت با هموارسازی سود ارتباط معناداری دارد و همچنین شرکت­های عربستانی، که دارای نسبت­های بزرگتری از کارکنان هستند فشارهای سیاسی هم بر آن­ها بیشتر است. این تحقیق در دوره 2005 تا 2007 با بررسی 46 شرکت از بازار بورس سعودی انجام گرفت.
یان­ژنگ و وین­تن[9] (2010)، با بررسی رابطه مدیریت­سود و بازدهی دارایی­ ها در 52 شرکت­ چینی در بین دوره­ های 2004تا 2008 دریافتند که بین مدیریت سود و قدرت بازدهی دارایی­ های شرکت­های چینی رابطه معنا­داری وجود ندارد.
ون لی[10] (2010) به بررسی هموارسازی سود در 83 شرکت­ ژاپنی در دوره 2003 تا 2008 پرداخت. یافته­ ها نشان داد، که شرکت­های بزرگتر بیشتر اقدام به هموارسازی سود می­نمایند و انگیزه آن­ها با بیشتر شدن بدهی­هایشان افزایش می­یابد. همچنین نتایج نشان داد، که هموارسازی با بهره گرفتن از اقلام اختیاری توسط مدیران شرکت­ها انجام می­گیرد.
پورحیدری و همتی (1383) به بررسی اثر قراردادهای بدهی، هزینه­ های سیاسی، طرح­های پاداش و مالکیت بر مدیریت سود در شرکت­های پذیرفته شده در بازار بورس اوراق بهادار تهران پرداختند و به منظور بررسی اثر فشارهای سیاسی بر مدیریت سود از متغیر تعداد کارکنان استفاده نمودند. نتایج نشان داد، شرکت­هایی که از تعداد بیشتری کارمند برخوردار می­باشند فشار سیاسی وارده بر آن­ها نیز بیشتر است در نتیجه مدیریت این گونه واحدها، جهت کاهش فشار وارده اقدام به کاهش سود می­نمایند. این تحقیق با بررسی 62 شرکت بازار بورس اوراق بهادار تهران در دوره 1376-1380 انجام گرفت.
ابراهیمی کردلر و شهریاری (1388) با بررسی رابطه بین هزینه­ های سیاسی و محافظه­کاری در بورس اوراق بهادار تهران دریافتند، که بین اندازه و شدت سرمایه ­گذاری با محافظه­کاری یک رابطه منفی و بین درجه رقابت در صنعت و مالکیت دولتی با محافظه­­کاری یک رابطه مثبت وجود دارد. همچنین نتایج تحقیق نشان داد، که بین نرخ موثر مالیاتی و ریسک با محافظه­کاری رابطه معناداری وجود ندارد. در این تحقیق71 شرکت در دوره 1381 تا 1385 بررسی شد.
نوروش و سپاسی (1384) به بررسی رابطه ارزش­های فرهنگی با هموارسازی سود در 64 شرکت پذیرفته شده در بازار بورس اوراق بهادار تهران در دوره 1372-1383 پرداختند. نتایج بیانگر رابطه معنی­داری بین ارزش­های فرهنگی و هموار سازی سود بود و این نشان می­داد که عوامل فرهنگی نقش تعیین کننده ­ای در هموار سازی سود در بازار ایران دارد.
5-مبانی نظری:

  • مدیریت سود

اسکات مدیریت سود را اقدامات آگاهانه به عمل آمده توسط مدیریت در خصوص چگونگی گزارش سود جهت رسیدن به اهداف خاص به گونه ای که منطق با اصول حسابداری باشد،تعریف می نماید.
دیجورج و همکاران، مدیریت سود را به عنوان نوعی دستکاری مصنوعی سود توسط مدیریت حصول به سطح مورد انتظار سود برای بعضی تصمیمات خاص (از جمله تحلیلگران و یا برآوردروند سودهای قبلی برای پیش بینی سود های آتی) تعریف می­ کند. به نظر ایشان، در واقع انگیزه اصلی مدیریت سود تصور سرمایه ­گذاران در مورد واحد تجاری است.
به طور کلی مدیریت سود به عنوان اقدامات آگاهانه به عمل آمده توسط مدیریت جهت رسیدن به اهداف خاصی در چهار چوب رو یه های حسابداری تعریف تعریف می شود. مدیریت نسبت به سایرین، به اطلاعاتی دسترسی دارند که برای افراد دیگر قابل دسترسی نیست. در صورتی که مدیران با بهره گرفتن از مدیریت سود قصد انتقال اطلاعاتی را داشته باشند که معرف واقعیات و ارزش واقعی واحد تجاری باشد، نمی­توان ایرادی بر آن وارد دانست، اما نگرانی زمانی ایجاد می­ شود که هدف مدیران از مدیریت سود به عنوان عاملی برای گمراهی استفاده کنندگان از اطلاعات مربوط به عملکرد شرکت باشد.

  • مدیریت سود و هزینه های سیاسی

شرکت­ها به عنوان واحد­های اقتصادی، همواره به دنبال سودآوری و دستیابی به ثروت بیشتر می­باشند. به دلایل مختلفی که مهمترین آنها جدایی مالکیت از مدیریت می باشند، شرکت­ها علاوه بر وظیفه انجام فعالیت اقتصادی، وظیفه پاسخگویی به افراد بیرون از شرکت را نیز بر عهده دارند. کاراترین

پایان نامه و مقاله

 شکل پاسخگویی، براساس شواهد تجربی، گزارشگری مالی می­باشد. بنابراین به نظر می­رسد که شرکت­ها نه تنها وظیفه انجام فعالیت اقتصادی را بر دوش خود دارند، بلکه مجبور به گزارشگری در مورد نتایج فعالیت خود می­باشند و به همان میزانی که انتظار می­رود در انجام فعالیت اقتصادی، سعی در کاهش هزینه ها و درآمد های خود داشته باشند، تلاش می­ کنند گزارشگری مالی خود را در جهتی هدایت نمایند که تفسیر استفاده کنندگان از صورت­های مالی موجب انتقال ثروت به خارج از شرکت نشود. به عبارت دیگر شرکت­ها، جدای از ارائه صادقانه نتایج عملیات و وضعیت­مالی که مورد نظر نهادهای تدوین کننده استانداردهای حسابداری می باشد، به عواقب اقتصادی گزارشات مالی نیز توجه می­ کنند. توجه به عواقب اقتصادی موجب می­ شود که صورت های مالی، دیگر ارئه صادقانه نتایج فعالیت­های شرکت نباشند. عدم ارائه صادقانه نتایج عملیات، عموما خود را به شکل ارائه سود کمتر یا بیشتر از واقع نشان می دهد. شکل ناکارای استفاده از گزارشگری مالی در جهت کاهش عواقب اقتصادی نامساعد، عدم رعایت استانداردهای حسابداری است که به علت حسابرسی صورت­های مالی و واکنش استفاده­کنندگان صورت­های مالی به گزارش حسابرس کمتر مشاهده می­ شود. شکل دیگر، استفاده از استانداردهایی است که عنصر قضاوت مدیریت را در تصمیم گیری­های گزارشگری باقی می­گذارد. تمرکز تحقیق فعلی­، برآن دسته از قضاوت­های مدیریتی و دلایل آن­هاست که در جهت ارائه سود کمتر از واقع،صورت می­گیرند. از آنجایی که تمامی روش­های مورد استفاده در جهت ارائه سود کمتر از واقع که در چهارچوب استانداردهای حسابداری قرار می­گیرند منجر به نوعی عدم تقارن در شناسایی سود و زیان­ها می شود، ما در این تحقیق­، مفهوم محافظه­کاری را معادل ارائه سودکمتر از واقع فرض می نماییم.

یکی از مصادیق اصلی انتقال ثروت به خارج از شرکت هزینه­ های سیاسی است که شرکت­ها به دلیل وجود هزینه­ های اطلاعات، مبادلات، و رایزنی از سوی گروه­های تصمیم گیرنده و قانون گذار که اصلی ترین آن­ها نهاد­های دولتی می­باشند، تحمل می­ کنند. برخی از شرکت­ها با مشخصات اقتصادی خاص­، بیشتر موضوع قوانین سختی که دولت یا سایر گروه­های قانون­گذاری وضع می­ کنند و هزینه­ در پی می­گیرند و بنابراین برای فرار از این­گونه هزینه­ها (عواقب اقتصادی )، انگیزه بیشتری برای استفاده از گزارشگری در جهت کاهش خروج منافع از شرکت خواهند داشت

  • اندازه شرکت و مدیریت سود

جنسن و مکلینگ (1976) بحث کرده ­اند که شرکت­ها مورد حملات سیاسی قرار می­گیرند. و وکلای مردم انگیزه دارند که برای انتقال ثروت از شرکت­ها به خودشان یا موکلان خود موضع بگیرند. این موضوع­ها به شکل بحث در مورد مسئولیت اجتماعی بیشتر شرکت­ها و الزام بعضی ازآن­ها به پرداخت مبالغی­ جهت موارد اجتماعی (سیل،زلزله،جنگ و…)، تحمل نرخ های مالیات بالاتر به آن­ها، یا محروم کردن آن­ها از بعضی از مزایا و حقوق صورت گیرد. هزینه های تحمل شده به شرکت­های تابعی از اندازه آن­ها هستند چرا که شرکت ها­ی کوچکتر کمتر قابل مشاهده هستند و بنابراین کمتر موضوع توزیع­های سیاسی ثروت هستند.
شرکت­ها شماری از تاکتیک­ها را در اختیار دارند که می­توانند برای کاهش این هزینه­ها به کار گیرند. مدیریت این شرکت­ها ممکن است سود خالص گزارش شده را به منظور اجتناب از توجه رسانه ­ها کاهش دهند. منطق این تاکتیک روشن است چرا که رسانه ­هاعلاقه زیادی به انتشار اطلاعات در مورد شرکت­های بزرگ، از قبیل آلاینده بودن محصولات این شرکت­ها،افزایش­های غیر عادی سود، حقوق و مزایای پرداختی به کارکنان و مدیران و… دارند.
6- فرضیه های پژوهش
به منظور­رسیدن به ­هدف­اصلی پژوهش، دو فرضیه ­به­عنوان فرضیه ­های پژوهش ­در­نظر­گرفته­ شده ­اند
فرضیه­ اول­: در شرکت­هایی که نسبت بدهی­های دولتی به کل بدهی­ها بزرگتر است مدیران شرکت­ها علاقه بیشتری دارند به مدیریت سود بپردازند.
فرضیه دوم: در شرکت­هایی که اندازه شرکت بزرگتر است مدیران شرکت­ها علاقه بیشتری دارند به مدیریت سود بپردازند.
7- جامعه و نمونه آماری
در این پژوهش، نمونه گیری بدین ترتیب که از میان تمامی شرکت­های عضو بورس اوراق بهادار تهران، شرکت­هایی را که واجد شرایط ذیل باشند، انتخاب کرده ایم.
1) شرکت مزبور قبل از سال1379 مورد پذیرش قرار گرفته باشد.
2) پایان سال مالی آن­ها منتهی به 29 اسفند ماه باشد.
3) داده ­های مورد نظر شرکت مزبور در دسترس باشد.
4) به منظور همگن نمودن نمونه آماری، بانک­ها و موسسات مالی و سرمایه ­گذاری حذف گردید.
8- روش پژوهش
از آنجایی که این پژوهش به دنبال ­بررسی­ تاثیر هزینه­ های سیاسی بر مدیریت سود می­باشد ، روش پژوهش جهت انجام مطالعه مورد نظر، از نوع همبستگی می­باشد. و برای آزمون ارتباط بین این متغیرها از رگرسیون استفاده شده است.
9-متغیرهای­ تحقیق ونحوه اندازه ­گیری ­آن­ها
متغیر­مستقل
در این­تحقیق هزینه­ های سیاسی که با دو معیار، ­نسبت بدهی­های دولتی به کل بدهی­ها­، و همچنین اندازه شرکت سنجیده شده است به عنوان­ ­متغیر­مستقل­­ و عامل­ تاثیر­گذار بر مدیریت سود در شرکت­ها­ در نظر گرفته­ شده­ است.
هزینه­ های سیاسی
موزز معتقد است­ که هر چه اندازه شرکت بزرگتر باشد، مدیران شرکت انگیزه و تمایل قوی­تری جهت دستکاری سود خواهند داشت. به عقیده او با بزرگتر شدن شرکت­ها مسئولیت پاسخگویی آن­ها نیز بیشتر می­ شود و مدیران شرکت­ها در معرض­پاسخگویی به طیف­وسیعی­از­مدعیان قرار می­گیرند.
عده­ای نیز معتقدند که هر چه اندازه شرکت بزرگتر باشد در معرض رسیدگی دقیق­تری قرار می­گیرند، لذا شرکت­های بزرگتر تمایل کمتری برای دستکاری سود دارند.
اندازه ­شرکت ­تنها­ شاخص حساسیت ­سیاسی نیست.. دیگر شاخص حساسیت سیاسی دراین تحقیق نسبت بدهی­های دولتی به کل بدهی­ها می باشد که عاملی تاثیر گذار در جهت مدیریت سود می باشد. هریک از متغیر­های مستقل به شکل زیر محاسبه می­شوند:
مجموع دارایی­ ها­SIZE=
کل بدهی­ها/بدهی­های دولتی = GDEBT
متغیر وابسته

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...