و اما عملکردهای اجرایی، به توانایی‌های شناختی مثل: برنامه­ ریزی، حل مسئله، خود نظارتی و… اشاره دارد که بیماران ام ‌اس معمولاً در آزمون­های مربوط ‌به این کارکرد عملکرد ضعیفی دارند و اختلال در استدلال انتزاعی احتمالاً یکی از ویژگی­های معمول در بیماران ام‌اس است (آرنت[۷۱] و همکاران ، ۱۹۹۷).

 

بااین‌وجود تعدادی از عملکردهای شناختی معمولاً تحت تأثیر بیماری ام‌اس دچار اختلال نمی­گردند که از میان آن‌ ها ‌می‌توان به توجه ساده (مثل تکرار ارقام) و مهارت­ های کلامی اساسی (مثل نامیدن لغات و فهم و درک) و هوش عمومی فرد بیمار اشاره کرد، که به‌طورمعمول دست‌نخورده باقی می­مانند. ضمناً زوال عقلی کامل در بین بیماران ام‌اس بسیار نادر است (رائو و همکاران، ۱۹۹۱). مسلماًً ماهیت متغیر نقص شناختی و سطوح متفاوت در این بیماری، موجب وابستگی این افراد به دیگران می‌شود و با پیشرفت بیماری نیاز به تغییر سبک زندگی و درمان حمایتی را می­طلبد.

 

با بررسی مطالعات انجام‌شده در خصوص نقایص شناختی در بیماران مبتلا به ام‌اس ‌می‌توان مشکلات عمدۀ شناختی را بیشتر در حیطه­های انواع توجه، انواع حافظه (حافظه کاری، حافظه بلندمدت و …)، سرعت پردازش اطلاعات و عملکردهای اجرایی (حل مسئله، سازمان‌دهی، برنامه­ ریزی و …) دانست.

 

۲-۸ عوامل تأثیرگذار احتمالی در اختلال شناختی بیماران ام ‌اس

 

عواملی هستند که می ­توانند اشکالات شناختی را نیز مانند سایر علائم ام‌اس بدتر کنند، این عوامل عبارت‌اند از:

 

۲-۸-۱ نوع ام ‌اس

 

در بسیاری از تحقیقات صورت گرفته وجود رابطه بین نوع بیماری ام‌ اس و مشکلات شناختی گزارش شده است. با مقایسه انواع ام ‌اس درزمینۀ شناخت این بیماران مشخص‌شده که بیمارانی که دارای ام‌اس پیش‌رونده اولیه یا ثانویه هستند، اختلال شناختی بیشتری نسبت به افرادی که تشخیص نوع عودکننده -بهبود یابنده را دریافت کرده ­اند، دارا می­باشند (گادینو[۷۲] و همکاران، ۲۰۰۱). همچنین انواع متفاوت ام‌اس با نیمرخ­های شناختی متفاوتی مرتبط می­باشند. به طور مثال بیماران نوع پیش‌رونده اولیه و ثانویه احتمالاً بیشتر از نوع عودکننده – بهبود یابنده از نقص در توجه، سرعت پردازش اطلاعات و عملکردهای اجرایی رنج می­برند و بیماران نوع عودکننده – بهبود یابنده بیماری ام‌اس بیشتر از افراد سالم اختلال حافظه دارند. ولی بااین‌وجود نوع بیماری ام‌اس به‌تنهایی نمی­تواند پیش ­بینی کننده شدت مشکلات شناختی باشد و فاکتورهای دیگری نیز مانند سن بیمار، مدت بیماری و سطح ناتوانی در ایجاد مشکلات شناختی بر اساس نوع بیماری مؤثر است (کالابریس[۷۳] ،۲۰۰۶).

 

۲-۸-۲ خستگی

 

خستگی جسمانی به عنوان یکی از رایج­ترین شکایت­های ناتوان­کننده مرتبط با بیماری ام‌اس است، که می ­تواند در عملکرد شناختی این بیماران تأثیرات منفی بگذارد (رومانی[۷۴] و همکاران، ۲۰۰۴). خستگی می ­تواند در بیش از یک‌سوم از افراد از علائم وجود ام‌اس باشد. این امر به عنوان یک عارضۀ بالینی ام‌اس می ­تواند شامل احساس خستگی بسیار زیاد، فقدان انرژی یا احساس ضعف و خستگی جسمی و یا انرژی ذهنی که توسط خود بیمار یا پرستاری که برای انجام کارهای روزمره به او کمک می­ کند مشخص شود. افراد مبتلا به ام‌اس، مشخصه­ های زیر را برای شرح خستگی ناشی از این بیماری به کار می­برند: خستگی حرکتی که در آن عضلاتی که فعال­تر هستند دچار ضعف می­شوند، صحبت کردن بریده‌بریده می­ شود، انجام کارهای عادی روزمره مثلاً حتی گذاشتن یک‌پا جلوی پای دیگر مشکل می­ شود و نوع دیگر، که خستگی شناختی است که در این نوع توانایی فکر کردن و تطبیق دهی سخت­تر می­ شود چون مغز انرژی خود را از دست می­دهد، اشتباهات فرد بیشتر می­ شود، تمرکز بر مسئولیت­های فردی مشکل می­ شود و حافظه و توانایی یادآوری و واژگان گزینی نیز ضعیف می­شوند (میلر،۲۰۱۱). اگرچه خستگی نمی­تواند بر همه جنبه­ های شناخت تأثیرگذار باشد اما می ­تواند ظرفیت افراد بیمار را در نگهداری فعالیت‌های ذهنی کاهش دهد. باوجوداینکه علت خستگی در بیماری ام‌اس به طور واضح مشخص نیست اما درمان­های اولیه برای این مشکل به شدت توصیه می­گردد (باراک و آچیرون[۷۵]، ۲۰۰۶).

 

۲-۸-۳ مدت بیماری

 

یکی از موضوعاتی که در بیماری ام‌اس همچنان بحث‌انگیز باقی‌مانده است تأثیر مدت بیماری بر عملکرد شناختی این بیماران ‌می‌باشد. هایجبرگست[۷۶] (۲۰۰۶)، ۲۵ بیمار ام‌اس از نوع پیش‌رونده اولیه و ۳۰ بیمار پیش‌رونده ثانویه ام‌اس را به مدت دو سال مورد پیگیری قرار داد، نتایج پیگیری او پس‌ازاین مدت افزایش مشکلات این بیماران را در حوزه ­های توجه و سرعت پردازش اطلاعات در مقایسه با آزمودنی­های سالم نشان داد. برناردین[۷۷](۱۹۹۳)، نیز در مطالعه خود کاهش معناداری را در زمینه ­های هوش کلامی، حافظه، ادراک دیداری فضایی، پس از گذشت ۳ سال در ۲۱% بیماران ام‌اس گزارش کرد.

 

۲-۸-۴ ناتوانایی­های فیزیکی

 

بر اساس چندین مطالعه هیچ رابطه­ا­ی و یا رابطۀ کمی بین ناتوانایی­های فیزیکی و نقایص شناختی وجود دارد. در واقع در بعضی از مطالعات، عملکرد معیوب شناختی در بیماران با ناتوانایی فیزیکی اندک، نشان داده شد (انجمن ملی ام‌اس ،۲۰۰۶).

 

۲-۸-۵ جنسیت

 

در مطالعه­ ای متغیرهای ژنتیکی و بالینی مرتبط با جنسیت روی نقایص شناختی در ام‌ اس نشان داد که نقص شناختی در مردان غالب است و با متغیرهای ژنتیکی و بالینی مرتبط است در حالی که بدکارکردی­های شناختی در زنان مستقل از این متغیرها ‌می‌باشد (سویتری[۷۸] و همکاران،۲۰۰۴).

 

۲-۸-۶ اختلالات روان‌شناختی

 

اختلالات عاطفی در بیماری ام‌اس شامل افسردگی و اختلال دوقطبی است. به‌طورکلی افسردگی اساسی در این بیماران بسیار رایج و شیوع آن حدود۵۰% بیماران ام‌اس است (فینیستین[۷۹] ،۲۰۰۶). در علت­شناسی این اختلال در بیماران ام‌اس نمی­ توان به طور قطعی گفت که علت آن واکنش روان‌شناختی به بیماری ام‌اس یا یکی از فرایندهای ارگانیکی بیماری است (گارلاند و زیس[۸۰] ،۱۹۹۱). اغلب به نظر می­رسد افسردگی با اختلال شناختی همراه است، هرچند رابطه بین اختلالات عصبی و افسردگی نامشخص است (دمار و همکاران،۲۰۰۳). ارتباط مثبت پایداری بین افسردگی و عملکرد شناختی، به‌ویژه با حافظه کاری (آرنت و همکاران، ۱۹۹۹)، توانایی‌های یادگیری، برنامه­ ریزی (آرنت و همکاران،۲۰۰۱) و سرعت پردازش (لاندرو و همکاران،۲۰۰۴) ضعیف وجود دارد.

بیماران ام‌اس به درمان­های زیستی افسردگی بسیار خوب پاسخ می­ دهند اما ‌در مورد تأثیر بهبودی و درمان افسردگی در عملکرد شناختی این بیماران هنوز مطالعات زیادی صورت نگرفته است.

 

۲-۸-۷ تأثیر داروها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...