چکیده. 1

فصل اول: کلیات تحقیق

1-1- مقدمه. 3

1-2- تشریح وبیان موضوع تحقیق… 3

1-3- ضرورت واهمیت انجام تحقیق… 6

1-4- اهداف تحقیق… 6

1-4-1- اهداف علمی.. 7

1-4-1-1- تبیین نقش نظارت وام دهندگان بربدهی های کوتاه مدت. 7

1-4-1-2- تبیین رابطه بین بدهی های کوتاه مدت ورفتارمدیریت سود مبتنی براقلام تعهدی. 7

1-4-2- اهداف کاربردی.. 7

1-4-2-1- ارتقای امورمالی وحسابداری. 7

1-4-2-2 ارتقای کیفیت صورتهای مالی بواسطه متغیربدهی های کوتاه مدت… 7

1-4-2-3- ارائه راهکاری به منظورکاهش رفتارهای فرصت طلبانه کارمندان ومدیران شرکت ها. 7

1-4-3- ضرورت های خاص انجام تحقیق.. 7.

1-5- فرضیه های تحقیق… 7

1-6- مدل رگرسیونی پژوهش….. 7

1-7- متغیرهای تحقیق… 9

1-8- سوال تحقیق… 10

1-9- قلمرو تحقیق… 10

1-9-1 قلمرو موضوعی.. 10

1-9-2- قلمرو مکانی.. 10

1-9-3- قلمرو زمانی.. 10

1-10- روش تحقیق… 11

1-11- نوع مطالعه. 11

1-12- جامعه ی آماری… 11

1-13- روش وطرح نمونه برداری… 11

1-14- ابزار گردآوری داده ها 12

1-15- ابزار تجزیه تحلیل… 12

1-16- تعریف مفهومی وعملیاتی واژه های کلیدی پژوهش….. 12

1-16-1- تعریف مفهومی.. 12

1-16-2-اقلام تعهدی اختیاری.. 13

1-16-3-مدیریت سود. 13

1-16-4-بدهی های کوتاه مدت… 13

1-16-5-تعریف عملیاتی.. 13

1-16-5-1-اقلام تعهدی جاری.. 14

1-16-5-2-مجموع دارایی ها 14

1-16-5-3- تغییرات فروش…. 14

1-16-5-4- تغییرات حسابهای دریافتنی.. 14

1-16-5-5- بازده دارایی ها 14

1-16-5-5- اقلام تعهدی اختیاری.. 14

1-16-5-6- بدهی.. 15

1-16-5-7-اعتبار. 15

1-16-5-8- ارزش بازار. 16

1-16-5-9- نسبت دارایی های کل منهای ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام عادی به کل دارایی ها (LEVERAGEit). 16

1-16-5-10-نسبت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام عادی ( ). 16

1-16-5-11-زیان مالی.. 17

1-16-5-12- نسبت جریان نقدی ناشی از عملیات به کل دارایی از شروع سال مالی.. 17

1-16-5-13- انحراف استانداردفروش طی 5سال تقسیم بر کل دارایی ها( ). 17

1-16-5-14- متغیردامی …………………. 17

1-16-5-15-متغیر ………. 18

1-16-5-16-متغیردامی BIG.. 18

1-17- ساختار کلی تحقیق… 18

فصل دوم: ادبیات وپیشینه تحقیق

2-1- مقدمه. 20

2-2- مبانی نظری… 21

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 

2-2-1- مفهوم سود. 21

2-2-2- مقایسه سود در حسابداری نقدی وتعهدی.. 22

2-2-3- هدف ازگزارشگری مالی.. 22

2-2-4- چارچوبی برای طبقه بندی انواع دستکاری در حسابها 24

2-2-5- اقلام تعهدی.. 25

2-2-6- خطای برآورد، کیفیت اقلام تعهدی وکیفیت سود. 26

2-2-7- مدیریت سود. 27

2-2-7-1- تاریخچه مدیریت سود. 27

2-2-7-2- تعاریف مدیریت سود. 27

2-2-7-3- روش های ارزیابی مدیریت سود. 30

2-2-7-4- برخی ازمدل های اندازگیری اقلام تعهدی اختیاری جهت بررسی مدیریت سود. 31

2-2-7-5- طبقه بندی مدیریت سود. 35

2-2-7-6- طرح های(الگوهای) گوناگون مدیریت سود. 36

2-2-7-7- روش های نامشروع اعمال ِمدیریت سود. 37

2-2-7-8- انگیزه های مدیریت سود. 38

2-2-7-9- دیدگاه های مدیریت سود. 46

2-2-8- قراردادهای بدهی و اعتبار. 49

2-2-9- نظارت ومدیریت سود. 50

2-2-10- بدهی ومدیریت سود. 53

2-3- پیشینه پژوهش….. 54

2-3-1-پژوهش های مرتبط داخلی.. 54

2-3-2- پژوهش های مرتبط خارجی.. 56

فصل سوم: روش تحقیق

3-1- مقدمه. 62

3-2- روش کلی تحقیق.. 62

3-3- اهداف تحقیق.. 63

3-3-1-اهداف علمی.. 63

3-3-2-اهداف کاربردی.. 64

3-4- قلمرو تحقیق.. 64

3-4-1- قلمرو موضوعی.. 64

3-4-2- قلمرو مکانی.. 64

3-4-3- قلمرو زمانی.. 64

3-5- روش گردآوری اطلاعات…. 64

3-6- جامعه آماری، روش نمونه‌گیری و حجم نمونه. 65

3-7- روش انجام کار. 66

3-7-1-مرحله اول : تصریح سنجی.. 66

3-7-2- مرحله دوم : تجزیه و تحلیل داده ها (داده سنجی). 66

3-7-3- مرحله سوم : روش سنجی.. 67

3-7-3-1- مدل پانل دیتا 67

3-7-3-2- مراحل روش تخمین مدل بوسیله داده های تلفیقی.. 70

3-7-3-3- روش برآورد. 71

3-7-3-4-آزمون ریشه واحد در داده های پانل.. 72

3-7-4- مرحله چهارم : تخمین و استباط آماری.. 73

3-7-5-مرحله پنجم: نتیجه گیری.. 73

3-8-فروض کلاسیک…. 73

3-8-1-بررسی نرمال بودن باقیمانده ها(جمله اخلال) : 73

3-8-2-ناهمسانی واریانس…. 73

3-8-3-بررسی عدم خود همبستگی.. 74

3-8-4- بررسی ناهمبسته بودن جمله اخلال.. 74

3-9- فرضیات تحقیق.. 75

3-10- مدل رگرسیونی پژوهش….. 75

3-11-متغیرهای پژوهش….. 76

3-11-1-متغیر وابسته DCA.. 76

3-11-2-متغیرهای مستقل.. 77

3-11-3-متغیرهای کنترلی.. 78

3-12- پایایی و اعتبار ابزار تحقیق.. 81

3-13- خلاصه فصل.. 81

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها

4-1- مقدمه. 84

4-2- تبیین مدل تحقیق اول.. 84

4-2-1- آمار توصیفی مدل اول.. 85

4-2- 2- آمار استنباطی.. 86

4-2-2-1- بررسی مانایی متغیرها 86

4-2-2-2- آزمون ریشه واحد.. 86

4-2-3-تخمین مدل اول.. 87

4-2-4-مقدار DCA.. 89

4-2-4-1- نرمال کردن متغیر DCA.. 89

4-3-تبیین مدل دوم. 91

4-3-1- آمار توصیفی مدل دوم. 92

4-3-2- آزمون ریشه واحد.. 93

4-3-3-تخمین مدل دوم. 94

4-4- بررسی نرمال بودن باقی مانده ها (جمله اخلال)…..99

4-5- ناهمسانی واریانس……..100

4-5-1- واریانس در نرم افزار sata………….101

.-6-4 بررسی عدم خودهمبتگی………102

فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات

5-1-مقدمه. 104

5-2- خلاصه موضوع وروش پژوهش….. 104

5-3- نتایج آماری آزمون فرضیه ها 105

5-4- نتایج آزمون فرضیه. 105

5-5-بحث ومقایسه پژوهش….. 106

5-6- محدودیت های پژوهش و نتیجه گیری کلی… 106

5-7- پیشنهادهای پژوهش….. 108

5-7-1- پیشنهادهایی مبتنی بر نتایج پژوش…. 108

5-7-2-پیشنهادهایی جهت پژوهش های آتی.. 108

منابع و مأخذ.. 110

پیوستها…. 115

1- آمار توصیفی.. 120

2- آزمون ریشه واحد.. 121

3- آزمون اثرات ثابت… 161

4- آزمون اثرات تصادفی.. 165

5- خروجی تخمین.. 161

چکیده

 به منظورافزایش کیفیت وارتقای امور مالی وحسابداری و باتوجه به تناقض دریافته های مطالعات پیشین درموردارتباط بین متغیرهای مدیریت سودوبدهی،برآن شدیم تابادرنظرگرفتن متغیرموثراعتبار،به تناقض درنتایج پژوهش های پیشین پاسخ مناسبی بدهیم.این‌ پژوهش به بررسی ارتباط بین مدیریت سودو بدهی های کوتاه مدت درشرکت های رتبه بندی شده سازمان مدیریت صنعتی دربورس اوراق بهادار تهران می پردازد. به منظوربررسی این ارتباط تعداد94شرکت درطی سالهای 1387 الی 1391(دوره 5ساله)انتخاب‌ گردید.آزمون فرضیه هابااستفاده ازرگرسیون چندمتغیره وتجزیه تحلیل داده ها ازطریق داده های پانل وبااستفاده ازالگوی اثرات ثابت انجام شده است. یافته های پژوهش حاضرنشان می دهدکه بین متغیراعتبارشرکت هاومدیریت سود رابطه منفی ومعناداری وجوددارد. ازسوی دیگربین بدهی های کوتاه مدت ومدیریت سوددرشرکت های بااعتباربالا رتبه بالا رابطه منفی ومعناداری وجودداردامابین بدهی های کوتاه مدت ومدیریت سوددرشرکت های بااعتبارپایین رتبه پایین رابطه مثبت ومعناداری وجوددارد. براساس نتایج می توان اینگونه استدلال کرد که درشرکت های بااعتباربالا رتبه بالا، تمایل مدیران برای مدیریت سود، باافزایشِ بدهی های کوتاه مدت، افزایش نمی یابدواین بادرمعرض نظارتِ بیشترقرارگرفتنِ شرکت های بااعتباربالاازسوی وام دهندگان سازگاراست. این نظارتِ بیشتر، بواسطه استفاده بیشترِشرکت های بااعتباربالا رتبه بالا ازبدهی های کوتاه مدت است. نظارتِ بیشتربربدهی های کوتاه مدت به این دلیل می باشدکه بدهی های کوتاه مدت ریسک نقدینگیِ شرکت را افزایش می دهندواستفاده شرکت های با اعتباربالاازبدهی های کوتاه مدتِ بیشترنشان دهنده عدم رفتارفرصت طلبانه آن ها به منظور مدیریت سودمی باشد، زیراامکان دستکاری دربدهی های کوتاه مدت جاری به منظورمدیریت سودکمترازبدهی های بلندمدت است. با استناد به نتایج پژوهش حاضر از آنجایی که شرکت ها ی با اعتبار بالا سود حسابداری قابل اتکاتری ارائه می دهند و گزارشات مالی آن ها حاوی اطلاعات مفیدتری می باشد، لذا به سرمایه گذاران و تحلیل گران ایرانی پیشنهاد می شود که در تصمیم گیری های خود اعتبار شرکت ها را نیز مد نظر قرار دهد.

کلید واژه : بدهی های کوتاه مدت ،مدیریت سود،اعتبار، نظارت

فصل اول

 

کلیات تحقیق

1-1- مقدمه

ارزش یک شرکت ناشی از انتظارات بازار از عملکرد آتی آن شرکت است. لذا سیستم حسابداری اطلاعات موردنیاز جهت اخذ تصمیمات صحیح اقتصادی را در اختیار استفاده کنندگان درون سازمانی و برون سازمانی می گذارد.استفاده کنندگان از صورتهای مالی جهت اخذ تصمیمات صحیح اقتصادی بیشترین توجه خود را به رقم سود حسابداری معطوف می دارند.لذا به دلیل توجه زیاد استفاده کنندگان از گزارشهای مالی برروی سود، مدیران شرکتها سعی می‎کنند که رقم اعلام شده‎ی سود در صورتهای مالی را با اختیاراتی که دارند تحت تاثیر قرار دهند و آن را با توجه به شرایط و اهدافشان تغییر دهند. یکی از موارد دستکاری در اقلام تعهدی می تواند زمانی باشد که سود گزارش شده به عنوان یکی از عوامل مهم در ارزیابی ریسک اعتباری شرکتهای دارای بدهی در نظر گرفته می شود.از آنجایی که تحقیقات پیشین در مورد رابطه بین بدهی ومدیریت سود متناقض می باشد، فرض ما براین است که عدم توجه به الف)نوعِ بدهی(بدهی های کوتاه مدت وبدهی بلندمدت) ب)متغیراعتبار، منجر به نتایج تجربی متناقض موجود در مطالعات قبلی شده است.بنابراین به نظر می رسدانجام تحقیقی درمورد رابطه بین بدهی های کوتاه مدت ومدیریت سود با در نظر گرفتن اعتبارشرکت ها ضروری می باشد.

 1-2- تشریح وبیان موضوع تحقیق

به عقیده اسکات[1] مدیریت سود عبارت است از” انتخاب رویه های حسابداری توسط مدیرتا اینکه به واسطه این انتخاب، به اهداف خاصی نایل آید”. در این تعریف، انتخاب رویه های حسابداری یک مفهوم گسترده است که هم شامل انتخاب روش های حسابداری، مانند انتخاب روش استهلاک مستقیم در مقابل روش نزولی ویاانتخاب روش شناخت در آمد می باشد وهم شامل اقلام تعهدی اختیاری است. اقلام تعهدی اختیاری مواردی نظیر سیاست های خریدو فروش های اعتباری، ذخیره هزینه های تعلق گرفته وپرداخت نشده، ذخیره هزینه های تضمین کالا، ذخیره کاهش ارزش موجودی کالا، ذخایر مربوط به مخارج سازمان‎دهی مجدد وزمان بندی برای استهلاک ویا حذف دفتری دارایی ها می باشد. (اسکات، 1389، ص13).

در سالهای اخیر تعدادی از پژوهشگران تلاش كرده اند تا مدیریت سود را طبقه بندی کنند. پژوهش های حسابداری در حوزه مدیریت سود، از جمله پژوهش های اثبا تی حسابداری می باشد. تاكنون پژوهش‎های اثباتی حسابداری از دو دیدگاه فرصت طلبانه و كارآیی بررسی شده‎اند. موضوع بحث رویکرد فرصت‎طلبانه در واقع توضیح رفتار فرصت طلبانه مدیر در انتشار اطلاعات است و مدیر تلاش میکند که با دستکاری در ارقام حسابداری، به خواسته‎های شخصی خود نظیر پاداش بیشتر دست یابد. اما در مقابل رویکرد کارایی، دستکاری در ارقام حسابداری توسط مدیر را همواره درارتباط با منافع شخصی مدیر نمی داند. به عبارت دیگر در این رویکرد معتقدند که مدیریت سود موجب شفافیت بیشتر اطلاعات در شرکتهای غیر متمرکز می‎شود و باعث کاهش عدم تقارن اطلاعات میان استفاده کنندگان مختلف می‎گردد. (بنی مهدوعرب عامری، 1390)

تحقیقات پیشین ازجمله تحقیقات کلین[2] (2002) وگوپتا [3](2008) در مورد بدهی و مدیریت سود به طور کلی نشان دهنده یک اثرمضربرای بدهی است. ادبیات مالی نشان می دهد که بدهی ممکن است اثر مفیدی برای کیفیت گزارشات مالی داشته باشد. به عنوان مثال، مایرز[4](1977) پیشنهاد می کند که اثرات مفید بدهی زمانی قوی تراست که سررسیدبدهی، کوتاه است. یکی از موارد دستکاری سود حسابداری می‎تواند زمانی باشد که سود گزارش شده قرار است به عنوان یکی از عوامل مهم در ارزیابی ریسک اعتباری شرکتهای دارای بدهی در نظر گرفته شود. (فیونگ، گودوین [5]، 2013).

فرضیه بدهی بیان می کند که اگرواحد تجاری برای در یافت وام، با اعتبار دهندگان، قراردادی مبتنی برارقام حسابداری تنظیم نماید، درآن صورت اعتباردهنده محدودیت ها و شرط هایی نظیرداشتن حدمعینی از نسبت بدهی رابرای واحدتجاری ملزم می نماید. این موضوع باعث می شود تا مدیران از روش ها وتکنیک های حسابداری استفاه نماید که سود ودارایی ها را افزایش دهند تااینکه نسبت بدهی کاهش یابد. در این زمینه دالی وال[6](1980) نشان داد شرکت هایی که نسبت بدهی بالایی دارندخط مشی های حسابداری راانتخاب می نمایندکه سود آن‎ها را افزایش دهد تابدین وسیله بتوانند برای دریافت وام با اعتبار دهندگان به توافق برسند. (بنی مهدوعرب عامری، 1390)

همچنین سوئینی[7] 1994رفتار مدیران واحدتجاری درباره دستکاری ارقام حسابداریِ استفاده شده در قراردادهای بدهی را موردبررسی قرارداد. او دریافت که مدیران بادستکاری اقلام تعهدی استفاده شده درقراردادهای بدهی واجتناب ازبکارگیری استانداردها وروش های حسابداری کاهنده سود، سودرا افزایش می دهند.

درهمین راستا جاگی وپیچنگ [8](2002) دریافتند اگراعتباردهنده، درقرارداد وام، امتیازهاویاتخفیف هایی را برای شرکتهای درحال ورشکستگی ودارای بدهی بالا مقررنموده باشد، درآن صورت مدیران شرکت ها با انتخاب اقلام تعهدی اختیاری افزایش دهنده ی سود، سودراافزایش میدهند. تاازاعتباردهنده تخفیف دریافت نمایند. ونیز هرگاه دوره ی تخفیف منقضی شود، مدیران انتخاب اقلام تعهدی اختیاریِ افزایش دهنده ی سود رامتوقف می نمایند.

همچنین اقلام تعهدی اختیاری درشرکت هایی که مفادقراردادهای بدهی خودرانقض کرده بودند توسط صالح واحمد [9](2005) مورد مطالعه قرارگرفت این پژوهشگران متوجه شدند که این شرکت ها قبل از دریافت وام، با انتخاب اقلام تعهدی افزایش دهنده‎ی سود، سود را افزایش و بعد از آن با انتخاب اقلام تعهدی کاهنده‎ی سود، سود را کاهش می دهند.

به علاوه داتا و همکاران[10](2005) در بررسی های خود به این نتیجه دست یافتند که درغیاب هدف هم‎ترازی بین مدیران و سهامداران، بیشتر مدیران منفعت طلب، بدهی‎های بلندمدت را ترجیح می دهند. و مدیران بامالکیت سهم بیشتر در شرکت خود، از بدهی کوتاه مدتِ بیشتری استفاده می کنندکه این مسئله با تمایل مدیران به درمعرض نظارت بیشتر قرارگرفتن سازگاراست. وشرکتهایی که بدهی های کوتاه مدت را انتخاب می‎کنند بیشتر احتمال دارد تا با کاهش هزینه‎های نمایندگی درارتباط باشند. داتا و همکاران (2005)، اینگونه استدلال می کنند که نظارت توسط وام دهندگان برروی بدهی های کوتاه مدتِ شرکت ها می تواند هزینه‎های نمایندگی را کاهش داده، و حسابداری با کیفیت بالاتری را ارائه دهد.

اشباف[11] وهمکاران2006گزارش می دهند که کیفیت حاکمیت یک شرکت بطور مثبتی با اعتبارآن شرکت وسطوح بدهی(مقدار بدهی کم ویازیاد) وسررسیدبدهی(بدهی کوتاه مدت ویابلندمدت) شرکت ها در ارتباط است. به عنوان مثال شرکت هایی با سطوح بسیار بالایی از بدهی چنانچه مکانیزم های حاکمیتی (حاکمیت شرکتی) ضعیفی داشته باشند می تواندمنجربه انگیزه هایی برای مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی شود.

مدیریت سودغالبادرموردشرکت هایی رخ می دهدکه مکانیزم های باکیفیتی برای حمایت ازمنافع سرمایه گذاران وکنترل رفتارفرصت طلبانه مدیران ندارند. ازجمله این مکانیزم هابه منظورکاهش مسئله ی نمایندگی وافزایش کیفیت سودواطلاعات ارائه شده مکانیزم نظام راهبری(مدیران غیرموظف به عنوان مکانیزم نظارتی درون سازمانی وسرمایه گذاران نهادی به عنوان مکانیزم نظارتی برون سازمانی) شرکتی است. (کردتبار، رسائیان، 1389)

فرض ما بر این است که عدم لحاظ متغیر اعتبار شرکت ها وتوجه به نوع بدهی(بدهی کوتاه مدت و بلند مدت) منجر به نتایج تجربی متناقض موجود در مطالعات قبلی شده است.

نتایج یافته های گوپتا وهمکاران 2008، دریک مطالعه مقطعی درآمریکا، نشان دهنده ی رابطه ای مثبت بین بدهی های کوتاه مدت ومدیریت سود می باشد. آنهااینگونه بیان می کنندکه درواقع وام گیرندگان درتلاش برای کلاه برداری ازوام دهندگان بودند. باتوجه به تئوری بحران مالی آنهااستدلال کردندکه شرکت هایی با اخبار اقتصادی ناگوار بیشتر احتمال دارد که با بهره گرفتن از اقلام تعهدی و بدهی کوتاه مدت برروی این اخبار ناگوار سرپوش بگذارند.

اما این مطالعه انجام شده توسط گوپتاوهمکاران(2008)اعتبارشرکت هارادرنظرنمی گیرد و فرض آن‎ها براین است که بدهی کوتاه مدت، مدیریت سودرابرای شرکت هاافزایش می دهد. درمقایسه بامطالعات گوپتا و همکاران (2008) پژوهش حاضر اعتبار شرکت هارانیزبه عنوان متغیری جدید در نظرمی گیرد. در پژوهش حاضر این سوال را مطرح می کنیم که آیا مدیریت سود مبتنی براقلام تعهدی درشرکت های با اعتبار بالا و دارای بدهی کوتاه مدت کمتراست؟

بطورکلی استدلال ما بر این است که شرکت های بااعتباربالاانگیزه کمتری برای مدیریت سوددارند. واین انگیزه کمتر برای مدیریت سود به دلیل نظارت بستانکاران برروی بدهی های کوتاه مدت می باشد.

 1-3- ضرورت واهمیت انجام تحقیق

برخی از مطالعات رابطه‎ی مثبتی را بین مدیریت سود و بدهی نشان می دهند که از جمله این مطالعات می‎توان به یافته های کلین2002اشاره کرد و برخی دیگر هیچ ارتباطی بین این دو متغیر در نظر نمی‎گیرند و برخی دیگر مانند یافته های بکروهمکاران1998رابطه ای منفی رابین این دو متغیرنشان می دهند. به نظرمی رسدکه نقش نظارتی وام دهندگان برمدیریت، توسط بسیاری ازمطالعات انجام شده نادیده گرفته شده است به عبارت دیگرمطالعات کمتری درموردمزایای نظارت بربدهی به کاربران گزارشگری مالی صورت گرفته است. (فیوگ وگودوین، 2013).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...