پایان نامه حقوق با موضوع قتل عمد |
در واقع نوع انسان و انسانیت که در وجود انسان میباشد مهم جلوه داده شده وقتل بی جهت آن،لطمه به انسان و انسانیت میباشد و به نظر،در مکتب اسلام فرقی بین فرد و جامعه نیست و علی رغم اینکه قصاص واجب میگردد و بعد از آن می فرماید اگر از برادرت در گذشتی این گذشت همراه با نیکویی و معرفت میباشد.یعنی در اخذ دیه سخت گیری ننمایید وبیشتر از حق مطالبه نکنید. قاتل و اولیای او را در تنگنا قرار ندهیدواز سوی دیگر به قاتل نیز امر میکند که دیه را با احسان وخوشرویی ادا کند و در آنچه میپردازد اذیت و آزار را همراه نکند و میگوید:بعد از اتمام کار و مصالحه از قواعد صلح وآشتی تجاوز نکنید که هر کس چنین کند برای او عذابی درد ناک است.و انچه به ذهن متبادر میگردد اینکه عفو وبخشش خیلی بهتر از قصاص است واینکه در ابتدا قصاص را مطرح کرده،شاید به جهت آرام کردن اولیای مقتول بوده والا آنچه از نظر خداوند مهم است همان اخذ دیه و عفو است.احکام اسلام بر خلاف احکام وقوانین بشری از جامعیت تام بر خوردار است وهمین همه جانبه گرایی است که احکام الهی را جاویدان نموده و لکن بشر،علمش و احاطه اش بر امور محدود است و آینده و چگونگی آن را نمی تواند درک کند از این رو است که قوانین دستخوش تغییر وتبدیل میگردد.اهتمام اسلام به حفظ نفوس تا جایی است که حتی برای قتل سهوی نیز دیه قرار داده است و همچنین خود کشی را حرام نموده است و مرتکب آن را سزاوار آتش جهنم می داند. با این روش که اسلام مقرر نموده امنیت عمومی در اجتماعات بشری بر قرار می شود و دیگر یا حادثه ای رخ نمی دهد ویا بسیار اندک به وقوع می پیوندد،زیرا انسان هر گاه بداند خداوند سبحان عمل زشت خود کشی را نمی بخشد و به خاطر رهایی از عذاب آخرت اقدام به چنین عملی نمی نماید.و نیز هر وقت آگاه گردد که اگر کسی را به قتل برساند در مقابل او کشته می شود به خاطر ترس از کشته شدن اقدام به قتل دیگری نمیکند پس قصاص تاًمین کننده حیات است.
بشر معمولا فراموش کار است،یک روز آنقدر مقرور متکبر میشود که خود را آفریدگار عالم میخواند و روزی آنقدر پست و فروتن وخود باخته در مقابل سایر مخلوقات میشود که خویشتن خود را حتی کمتر از حیوانات نزول میدهد و این سرگردانی تکرار منظومه ای باور نکردنی از بدو خلقت تا کنون است آنچه که برای بشر بدوی پدید آمده است امروز برای انسان متمدن ،دارای فرهنگ و هوشمند اتفاق می افتد و جالب است بدانیم انسان خود پدید آورنده آن است و بدان اصرار میورزد. انسان در بستر زمان آنقدر غرق می شود كه گویا برای او بازگشتی وجود ندارد، به شكلی عمل میكند كه تنها خوی حیوانی او اقتضای آن را دارد و البته او بدون حكمت آفریده نشده است و تحت حكومت الهی قرار دارد «لایمكن الفرار من حكومتك»[2] كسی نمی تواند از حاكمیت الهی فرار كند.
جرم قتل نیز مانند سایر جرائم از سه عنصر تشكیل یافته و عبارتند از : عنصر مادی ،عنصر قانونی ،عنصر معنوی. زمانی كه این اركان جمع شده باشد میتوانیم بگوییم جرم قتل واقع شده است و برای اینكه فردی را مجازات نماییم، باید عناصر مذكور در عمل قتل موجود باشد و هر گاه یكی از اركان متشكله مفقود گردد صدق عنوان جرم بر عمل ارتكابی مشكل خواهد بود و نمیتوان عمل مزبور را جرم دانست و مرتكب آن را مجازات نمود ولی بعضی اوقات به علت اوضاع و احوال خاصی ، قانونگذار اعمالی را كه علی الاصول در شرایط عادی جرم است،خود با تصویب متن قانونی دیگر ، تحت شرایط و اوضاع و احوال خاص جرم ندانسته و مجازات نمیكند، در واقع با زائل كردن اثر عنصر قانونی ، اعمال مجرمانه راموجه میشناسد و در این موارد با تصمیم و نظر قانونگذار یک حكم خاص ، حكم عام دیگر را از اعتبار میاندازد. همواره اینگونه نبوده و نیست كه افراد جامعه بشری به حق خود قانع بوده و در ارتباطات گوناگون خویش با دیگر همنوعانشان از خود گذشتگی و ایثار نشان دهند ؛ بلكه افرادی هستند كه با علل مختلف ، حد و مرزی برای ارضای تمایلات خویش نمیشناسند و حتی در این راه تا حدی پیش میروند كه به حریم جان ،مال و حیثیت انسانها تجاوز میكنند؛ بنابراین وقوع جرم به صور مختلف در كلیه اجتماعات همواره قابل تحقق است و جلوگیری از گسترش و تداوم جنایت و روحیه خشونت آمیز در جامعه و در نهایت اجرای عدالت كیفری به عوامل مختلف از جمله بررسی و تشخیص دقیق عامل اصلی جرم بستگی دارد و از این جهت شناسایی مرتكب جرم و تعیین حدود مسئولیت كیفری وی خواه به عنوان فعل و یا ترك فعل و خواه به عنوان مباشر و سبب اهمیت فوق العادهای در مسائل جزایی دارد. از آنج
ا كه قوانین و مقررات جزائی ما به تبعیت از بحثهای مطرح شده در كتب فقهی ركن مادی قتل را به همان شكل و صورت فعل و ترك فعل ، فعل غیر مادی و مسئولیت كیفری سبب و مباشر مطرح نموده و حتی در شقوق مختلف و ارائه مصادیق هم قانونگذار از نظر فقها پیروی نموده است. بدیهی است هر گاه صدمات وارده به مرگ قربانی بیانجامد به ویژه آنجا كه مرتكب چنین نتیجهای را به طور مستقیم و غیر مستقیم قصد كرده باشد بر زشتی عمل وی افزوده می شود و بر چسب قتل بر پیشانی وی نقش میبندد. در حقوق ایران نیز تعیین مجازات برای جرم قتل حاكی از اهمیت این مسأله در بین حقوقدانان دارد. اما همان طور كه میدانیم سیستم حقوقی ما برداشتی است از شریعت اسلام كه تجلی در قوانین موضوعه دارد.
الف) اهمیت موضوع تحقیق
همانطوری كه قبلاً بیان شد، قتل نفس، اولین جرمی است كه از دیدگاه قرآن در زمین واقع شده كه از خوی تجاوزگری و خود محوری انسان حاكی است و این عمل در همان زمان هم جرم و گناه بوده است؛ بدین ترتیب طبیعت انسان و سرگذشت او حكایت از حس برتری طلبی و خودمحوری او دارد، به گونه ای كه حاضر به از بین بردن هم نوع خود می شود.
اهمیت این بزه تا آنجاست كه ، علاوه بر توجه شارعان مذاهب و قانونگذاران جوامع، موجب توجه ویژة ارباب جراید و رسانه ها و دست اندركارانت فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی به آن شده و اخبار مربوطه و جریان محاكمه قاتلان به طور گستردهای بازتاب می دهند و متأسفانه كمتر روزی شاهد عدم اخبار مربوط به قتل و جنایت در صفحات حوادث روزنامه میباشیم.
علاوه بر اینكه مجازات قتل عمدی در اكثر نظامهای حقوقی با واكنش شدید مواجه میباشد، برخی از مقررات شكلی نیز در خصوص نحوة رسیدگی به جرم قتل عمدی بیانگر اهمیت این بزه میباشد. مثلاً برابر بند (1) مادة 35 ق. آ. د. ک ایران، در صورت وقوع قتل عمدی، هر گاه قرائن و امارات موجود دلالت بر توجه اتهام به متهم نماید، صدور بازداشت موقت را الزامی دانسته است؛ در واقع مقنن با عنایت به اهمیت جرم مذكور، قرار تأمینی شدید و سنگینی كه علیه آزادی متهم تا صدور حكم از سوی قاضی صادر می شود را الزاماً پیش بینی نموده و قاضی را مكلف به صدور چنین قراری نموده است.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-10-03] [ 05:57:00 ب.ظ ]
|