چکیده…1

فصل اول ـ کلیات… 11

مبحث اول: مقدمه. 11

مبحث دوم: موضوع حقوق کار. 12

مبحث سوم: تعریف حقوق کار. 13

مبحث چهارم: مشخصات حقوق کار. 14

گفتار اول: جنبه‌ی حمایتی حقوق کار. 15

  1. کاستن از نابرابری.. 15
  2. تحول در جهت افزایش حمایت… 16
  3. گسترش حمایت‌های حقوق کار به گروه‌های مختلفی که کار می‌کنند.. 16
  4. تنوع مقررات کار. 17

گفتار دوم: جنبه‌ی امری حقوق کار. 19

  1. مفهوم قانون امری.. 19
  2. نظم عمومی اجتماعی.. 20
  3. توافق در مورد برقراری مزایایی بیشتر از مزایای قانونی.. 20
  4. نظارت بر اجرای مقررات کار. 21

گفتار سوم: مفهوم اجتماعی و اقتصادی حقوق کار. 21

  1. مفهوم اجتماعی حقوق کار. 22
  2. واقع‌گرایی در روابط کار، دگرگونی‌های کنونی و چاره‌جویی.. 23

مبحث پنجم: گذشته‌ی حقوق کار. 26

  1. دوره‌ی آزادی مطلق.. 26
  2. دوره‌ی دخالت دولت… 27
  3. دوره‌ی روابط جمعی کار. 28

مبحث ششم: حقوق کار امروزی.. 28

گفتار اول: قانونگذاری.. 29

  1. قانون اساسی.. 29
  2. قوانین عادی.. 30
  3. مقررات اجرایی کار. 30

مبحث هفتم: روابط جمعی کار. 31

  1. دفاع سندیکاها از منافع شغلی در مراجع حل اختلاف.. 32
  2. دفاع سندیکاها از منافع شغلی در برابر کارفرمایان.. 32
  3. اعمال سندیکایی و نمایندگی کارگر در سطح کارگاه‌ها 32
  4. اعمال سندیکایی در سطح ملی و بین‌المللی.. 33

مبحث هشتم: سیر تحول حقوق کار در ایران.. 33

گفتار اول: آغازگری دخالت دولت بر مسائل و روابط کار. 33

گفتار دوم: نخستین مقررات کارخانجات صنعتی.. 35

گفتار سوم: قانونگذاری کار و تحولات آن.. 35

  1. مبارزات سیاسی.. 35
  2. مراحل قانونگذاری.. 35

مبحث نهم: جمهوری اسلامی ایران و قانونگذاری کار. 37

گفتار اول: توقعات انقلابی و نقش آن در طرح جدید قانون کار. 37

  1. مرحله عدم ثبات… 37
  2. مرحله‌ی ثبات… 39

فصل دوم: شقوق حق بر کار. 40

مقدمه. 40

مبحث اول: شرایط کار؛ حقوق و تعهدات کارگر. 41

گفتار اول: ساعات کار. 41

  1. کارهای کشاورزی.. 41
  2. کارهای سخت، زیان‌آور و زیرزمینی.. 41
  3. کار متناوب… 42
  4. کار نوبتی.. 42
  5. کار اضافی.. 42
  6. کار نوجوانان.. 42
  7. کار کارآموزان.. 42

گفتار دوم: حق برخورداری از تعطیلات… 43

  1. تعطیل هفتگی.. 44
  2. پایان نامه

  3.  

  4. تعطیلات رسمی.. 44

گفتار سوم: حق برخورداری از مرخصی‌ها 45

  1. مرخصی استحقاقی.. 45
  2. مرخصی‌ بدون حقوق.. 46
  3. مرخصی استعلاجی، بارداری، زایمان، شیردهی.. 47

الف: مرخصی استعلاجی.. 47

ب: مرخصی بارداری، زایمان و شیردهی.. 48

ج: مرخصی مربوط به حوادث زندگی.. 49

مبحث دوم: حق برخورداری از شرایط ایمنی.. 51

گفتار اول: تاریخچه ایمنی، حفاظت و بهداشت کار. 51

گفتار دوم: امنیت جسمی و روانی.. 54

گفتار سوم: امنیت اقتصادی.. 56

گفتار چهارم: امنیت اشتغال.. 56

گفتار پنجم: موضوعی فراتر از اشتغال؛ وضعیت حرفه‌ای اشخاص…. 58

مبحث سوم: منع تبعیض در استخدام و حرفه به عنوان یکی از حقوق کارگران.. 59

گفتار اول: مقاوله‌نامه‌ی 111 سازمان بین‌المللی کار در خصوص منع تبعیض در اشتغال و حرفه. 61

مبحث چهارم: پایان رابطه‌ی کارگری و کارفرمایی بر اثر اخراج و یا استعفاء. 66

گفتار اول: پایان قرارداد کار مدت غیر موقت… 66

گفتار دوم: اخراج و دلایل آن.. 67

الف: امور مربوط به رفتار کارگر. 68

ب: موارد مربوط به تردید در صلاحیت‌ها یا کاهش توانایی‌های کارگر. 68

ج: ضرورت‌های کارگاه. 69

گفتار پنجم: اخراج موجه و دلایل آن.. 69

الف: دلایل اخراج.. 70

  1. اخراج کارگر پس از توقیف منجر به محکومیت جزایی.. 71
  2. اخراج موجه کارگر به سایر اسباب… 72

ب: تشریفات اخراج موجه. 73

ج: پرداخت حق سنوات… 74

گفتار ششم: اخراج غیر موجه. 75

الف: حکم اخراج ناموجه. 75

ب: نظر کارگر در خصوص بازگشت به کار. 76

ج: موارد ابهام و تردید.. 77

مبحث پنجم: کار کودک…. 78

گفتار اول: 79

گفتار دوم: تعاریف کودک، کار کودک و دوازده اسطوره درباره‌ی کار کودک…. 80

الف: تعریف کودک…. 80

ب: کار کودک…. 81

ج: انواع کار کودک…. 82

د: حقوق کودک قبل از «کنوانسیون حقوق کودکان». 90

ه‍: کودکان از نگاه آمار. 92

  1. کودکان و کار. 92
  2. کودکان و تحصیل.. 92

و: کودکان و قانون کار در ایران.. 93

فصل سوم: چشم‌اندازی بر سازمان بین‌المللی کار و حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.. 95

گفتار اول : جامعه ی ملل و تاسیس سازمان بین المللی کار. 95

مبحث اول : ساختار و تشکیلات سازمان بین‌المللی.. 97

مبحث دوم : اهداف راهبردی و اقدامات سازمان بین‌المللی کار. 98

گفتار اول : اهداف راهبردی و وظایف سازمان بین‌المللی کار. 98

بند الف – ارتقا و تحقق معیارها ، اصول و حقوق بنیادین کار. 104

حق سازماندهی (آزادی انجمن ها) و شناسایی موثر حق مذاکرات جمعی (پیمان جمعی کار) 104

محو کلیه اشکال کار اجباری یا بیگاری.. 104

الغای موثر کار کودک…. 105

محو هرگونه تبعیض در خصوص اشتغال و استخدام. 105

بند الف – ایجاد فرصت های برابر برای زنان و مردان به منظور دستیابی به شغل و در آمد مطلوب (ایجاد اشتغال) 106

بند ج – افزایش پوشش و کارآیی اجتماعی برای همه (حمایت های اجتماعی) 107

بند د– تقویت سه جانبه گرایی و گفتگوی اجتماعی.. 109

گفتار دوم : اقدامات سازمان بین‌المللی کار. 110

بند الف – اقدامات سازمان بین المللی کار در سطح جهانی.. 112

بند ب – برنامه ی ایمنی و بهداشت کار و محیط آن (کار ایمن) 112

بند ج: برنامه ی شرایط کار و اشتغال.. 115

بند د: برنامه ی ایدز و دنیای کار. 117

بند ه ‍: برنامه ی بین المللی مهاجرت… 119

  1. ارائه کمک های فنی و اطلاعات به کشورهای عضو. 122

بند ب – اقدامات سازمان بین المللی کار در سطح جهانی.. 127

گفتار سوم : بررسی مصوبات سازمان بین‌المللی کار. 132

گفتار اول : مقاوله نامه های بنیادی و کلیدی سازمان بین‌المللی کار. 134

مبحث سوم : الحاق ایران به اسناد بین المللی در زمینه ی کار. 139

مبحث چهارم : 143

مبحث ششم : 149

مبحث هفتم : حق بر کار. 155

مبحث هفتم : حق بر کار. 155

گفتار اول: بحث ها و کار های مقدماتی مربوط به تدوین میثاق.. 156

الف. حق برکار. 156

ب. فرصت کسب معاش خویش… 157

ج. آزادی انتخاب شغل.. 158

د. اشتغال کامل.. 159

بند1. توسعه اقتصادی.. 160

بند2. برنامه های ملی و بین المللی.. 160

بند3.اشتغال مولد.. 161

بند4. آزادی های بنیادی سیاسی و اقتصادی.. 161

بند5. اقداماتی که باید اتخاذ شود. 161

گفتاردوم:عناصر وابسته به کار از دیدگاه میثاق وحقوق بشر. 162

الف. تضمین حق بر کار. 162

ب. عناصر حق برکار. 162

  1. دسترسی به اشتغال.. 163

ج) دسترسی برابر با اشتغال.. 167

د) خدمات اشتغال.. 172

و) آموزش فنی و حرفه ای.. 172

  1. انتخاب آزاد اشتغال.. 173

3.تضمین علیه اخراج خود سرانه. 175

نتیجه گیری.. 178

فهرست منابع و مآخذ.. 181

منابع انگلیسی: 184

چکیده

از همان آغاز شکل گیری تمدن بشری، کار همواره به عنوان یک نیاز اولیه انسان برای ادامه حیات مطرح بوده است. اما کننده ی کار همیشه از جایگاه یکسانی برخوردار نبوده است. حقوق کار آمیخته ای از قواعد حقوق خصوصی و حقوق عمومی است، زیرا از آن جهت که مبتنی برقراردادی خصوصی میان کارگر و کارفرما می باشد از مقررات حقوق خصوصی و مدنی پیروی می کند اما از آن روی که دولت ها در روابط میان این دو گروه، دخالت های فروانی کرده اند به ویژه برای حمایت از کارگران که نقش مهمی در مناسبات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کشورها دارند، احکام و مقررات حقوق عمومی به شدت براین موجود چند رگه ، سایه گسترانده است . همچنین مقررات کیفری خاصی که در حقوق کار وجود دارد سبب شده است که حقوق کیفری اختصاصی کار نیز در اینجا قابل طرح باشد . حق برکار، به عنوان موضوعی که امروز در جوامع بین المللی و ملی مطرح شده است، دچار چالش ها و مشکلاتی می باشد که در اثر تعرض هریک از طرفین کار به حقوق دیگری پدید آمده است.

حق برکار و روش تمدن مرزهای موجود بین حقوق کارگر و کارفرما و تعهد به قوانین بین المللی موجب کاهش این درگیری ها خواهد شد . حقوق کارگر، اعم از حقوق فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی باعث دلگرمی کارگر به تعهد به مجموعه کاری خود خواهد شد و از طرفی ایجاد و وجود حقوقی برای کارفرما سبب تعهد کارفرما برای پرداخت تمامی حق و حقوق کارگر خواهد شد . با توجه به مباحث ذکرشده فوق ؛ وجود و تدبین حقوق کارگر و کارفرما در سطح بین المللی و ملی و نگاهی به حقوق بشر بسیار جدی و امر واجب به نظر می رسد .

کلمات کلیدی : حق برکار، حقوق بشر، حقوق فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ، کارگر، کارفرما

 بسم الله الرحمن الرحیم

«یا أیُّهَا الَّذینَ آمَنوادْخُلُوا فی‌السّلم کافّهً ولا تَتّبعوا خُطُواتِ الشّیطان انّهُ لکم عَدوٌ مُبین» (بقره/208).

مقدمه

در هر جامعه‌ای، هنجارهای اجتماعی، قاعده‌های اخلاقی، سنّت‌ها و بسیاری امور دیگر در شکل بخشیدن به رفتار اعضای آن جامعه و چگونگی روابط افراد با یکدیگر سهم بسزا دارند. قواعد حقوقی نیز در کنار ضابطه‌ها و رسم‌های یاد شده جایگاه ویژه‌ای دارند. این ویژگی‌ها از آنجا سرچشمه می‌گیرد که قدرت حاکم بر جامعه، رعایت این قواعد را از اعضای جامعه انتظار دارد و برای رعایت نکردن آنها، چاره‌ای اندیشیده است که در زبان حقوقی از آن به «ضمانت اجرا» تعبیر می‌شود.

در پاسخ به این پرسش مقدّر که چرا حکومت خود را ناچار می‌بیند که برای تضمین قواعد حقوقی چاره‌اندیشی‌های ویژه‌ای بکند و اشخاصی که این قاعده‌ها را نادیده می‌گیرند به کیفر رساند یا به گونه‌ای دیگر رفتار خلاف قاعده‌ی آنان را بی‌اثر کند، دیدگاه‌های مختلفی مطرح شده است. بی‌گمان، حفظ نظم و قانونمند کردن روابط مردم از مهم‌ترین دغدغه‌ها به شمار می‌آید. ولی، در کنار این دغدغه‌ی اصلی، آیا انگیزه‌ی دیگری نیز وجود دارد؟ آیا قواعد حقوقی، گذشته از حفظ نظم، می‌توانند وسیله‌ای باشند در راه رسیدن به آرمان بزرگ انسانی که همانا برقراری عدالت می‌باشند؟

اندیشمندان اجتماعی در این زمینه نظرهای مختلفی را ابراز داشته‌اند که در اینجا نمی‌توان به آنها اشاره‌ای هر چند کوتاه داشت. لذا در میان دیدگاه‌های متفاوت درباره‌ی هدف از ایجاد و برقراری قواعد حقوقی می‌توان به این دو نظر اشاره‌ای داشت: یکی، همان آرمان عدالت‌خواهی و دیگری، مکتبی که نظم ناشی از قواعد حقوقی وسیله‌ای برای حفظ منافع حاکمان و ادامه‌ی سلطه‌ی آنان بر فرمان‌بَران و فرودستان جامعه می‌داند.

اگر در نظر داشته باشیم، که رابطه‌ی کار ـ یعنی رابطه‌ای که یک نفر از نیروی کار فرد دیگری استفاده می‌کند و نتیجه‌ی کار او را از آن خود می‌سازد ـ از زمانی به وجود آمد که برخی افراد بشر توانستند به گونه‌ای افراد دیگر را به خدمت خود گیرند؛ مشاهده می‌شود که این رابطه دیر زمانی به شکلی بوده است که قواعد حاکم بر آن مصلحت زورمندان و قدرت‌مداران را فراهم می‌کرده است و باورهای عدالت‌خواهانه به سختی و به شکلی دیرهنگام توانسته است در تعدیل این وضع مؤثر باشد.

ممکن است چنین تصور شود که اندیشه‌ای که حقوق را وسیله‌ای برای حفظ مصالح حاکمان می‌داند، مربوط به مکتب‌هایی است که اعتبار آنها مورد نقد و نظر فراوان است و در یکی دو دهه اخیر هم جذابیت خود را از دست داده‌اند. هر چند درستی این گمان خود جای بحث و بررسی دارد، حتی اگر دیدگاهی را ملاک قرار دهیم که رسیدن به عدالت را در کنار حفظ نظم جزء هدف‌های ایجاد قواعد حقوقی به شمار می‌آورد، باز در صورت مسئله ظاهراً تغییر مهمی رُخ نمی‌دهد. مگر نه آن است که برداشت اندیشمندان از مفاهیمی چون حق و عدل و انصاف، بر گرفته از شرایط زمانی و مکانی جامعه‌ی خویش است؟ در این صورت، آن دسته از روابط حقوقی که امروز به نظر ناعادلانه می‌آید، در زمان دیگری مخالف حق و عدل شمرده نمی‌شده است.

از لحاظ نظری محض، در مورد نسبی یا مطلق بودن عدالت می‌توان بحث‌های زیادی کرد و به بررسی نظرات افراد در مورد نسبی یا مطلق بودن عدالت پرداخت، ولی آنچه واقعیت موجود در حال و گذشته ـ که تاریخ با همه‌ی کاستی‌هایی که در نقل وقایع مربوط به ضعیفان جامعه دارد، گواه بر آن است ـ نشان می‌دهد، این نابرابری‌های فراوان در روابط افراد با یکدیگر و تقسیم جامعه به طبقه‌های مختلف و تفاوت بسیار میان حقوق و امتیازهای این طبقات با یکدیگر و حتی قابلیت تملک انسانی به وسیله‌ی انسان دیگر، در زمان‌هایی برخلاف عدالت محسوب نمی‌شده است. بی‌سبب نیست که فیلسوفان بزرگی چون ارسطو بردگی را نهادی طبیعی می‌شناسند و عدالت آرمانی آنان تنها در مورد افراد آزاد درست است و نه تنها بردگان بلکه زنان نیز، به حکم آن که زیردست آفریده شده‌اند، در آن سهمی دارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...