ما در عصری زندگی می‌كنیم كه سازمان های مختلف با تشكیلات كوچك و بزرگ پیرامونمان را فراگرفته اند. قسمت اعظم احتیاجات و نیازهای گوناگون ما را سازمان های دولتی و خصوصی اجتماعی تقریبا در كلیه شئون زندگی انسان، از از هنگام تولد تا مرگ تاثیر می‌گذارند و بدون وجود سازمانها زندگی ما حالتی كاملا متفاوت از آنچه كه هم اكنون دارد، پیدا می‌كند. گستردگی سازمانها به گونه ای است كه می‌توان گفت جامعه از سازمان های گوناگون كه كالاها و خدمات مورد نیاز را تامین می‌كنند، تشكیل یافته است و امروزه ما پیشرفت و توسعه در هر جامعه را منوط به كارائی و راندمان سازمان های آن جامعه می‌دانیم.

در جهت افزایش راندمان و كارائی سازمان ها باید اجزاء و عوامل اصلی هر سازمان را شناسایی و نحوه بهره گیری از منابع و امكانات آن را مورد بررسی قرار دهیم. بررسی اجمالی سازمان ها نشان می‌دهد كه پنج عامل اصلی را می‌توان در هر سازمان مشخص نمود كه عبارتند از نیروی انسانی، مواد، تجهیزات، روشها و مدیریت. هرچند كه هركدام از این عوامل در جای خود اهمیت زیادی را دارند و می‌توانند در كارایی سازمان نقش داشته باشند اما می‌توان گفت مهمترین این عوامل مدیریت است. برای رسیدن به بازدهی مطلوب و دستیافی به اهداف می‌باید مدیریتی توانمند وجود داشته باشد كه در نیروی انسانی تحرك و شور و شوق ایجاد نماید.

از مواد به بهترین نحوه استفاده كند و از تجهیزات با توجه به ظرفیت به گونه ای مطلوب استفاده شود و روش های مناسبی را تدوین نماید. بنابراین هرچه مدیریت تواناتر باشد احتمال تحقق اهداف سازمان بیشتر شده و بهره گیری مطلوبتری از منابع بعمل می‌آید.

بیان مسئله

هر یک از سازمان های اجتماعی، هدفها و خدمات و كاركردهایی دارند كه بدین وسیله اجتماع بشری را به چرخش در می‌آورند. هدف اصلی هر سازمان، كسب سود و به حداكثر رساندن آن است. و این كار باید با اثر بخشی توام باشد. هدف اصلی تر در سازمانها در زمینه اثر بخشی فعالیتهای رفاهی جامع، از جمله تامین نیازها و خدمات رسانی به مردم و عدالت اجتماعی است.

یكی از مسئولیتهای هر نهاد اجتماعی میل به اهدافی است كه علت وجودی هر نهاد را شكل می‌دهد. تحقق اهداف سازمان در گرو همكاریو هماهنگی تمامی‌عوامل است كه تعامل نظام مند آنها با یكدیگر بوجود سازمان معنا می‌بخشد.

نیروی انسانی، بزرگترین سرمایه هر سازمان و هر كشوری می‌باشد و عامل اصلی موفقیت و پیشرفت است. اغلب گفته می‌شود كه كارمند خوشحال یک كامند كارا است و یک كارمند خوشحال بایستی با شغلش ارضاء شود. نیروی انسانی به اسكلت سازمانی روح می‌بخشد و چرخه آن را به حركت در می‌آورد و تعیین میكند كه فرایند كل مجموعه چگونه جهت بگیرد.

در این میان، نقش یک عامل برجسته از سایر عوامل و آن نیروی انسانی در تمام سطح سازمان است كه باید به آن بعنوان یک عامل ذی شعور و دارای نیازهای مادی و معنوی اهداف فردی، توقعات گروهی بین از سایر عوامل توجه شود. از آنجا كه كارایی نیروی انسانی همیشه براساس محاسبات اقتصادی قابل پیش بینی نیست و عوامل متعدد دیگری كه برخواسته از نیازهای برتر انسان در ابعاد اجتماعی و خودیابی است، در این زمینه موثر است. لذا ازمیان پدیده ها و عوامل مختلفی كه بر بازده شغلی و سطح كارایی فرد در سازمان تاثیر گذار است، انگیزه شغلی را انتخاب نموده ایم كه اهمیت و حساسیت خاصی دارد. چرا كه اگر در سازمان، انگیزه و رضایت شغلی انسان مقدم بر هدفهای دیگر نباشد آن سازمان محكوم به نابودی است.

انگیزه تاثیر متقابل روی فرد و سازمان دارد. از یكطرف، فرد همراه با خواسته ها و آرزوهایی به سازمان می‌پیوندد و هماهنگی و همسویی این دو در فرد ایجاد انگیزه می کند و این انگیزه شغلی خود باعث نوآوری و خلاقیت در كار و افزایش تعهد و بازده فردی می‌شود. و از طرف دیگر طی فرایند كسب انگیزه كاری افراد، سازمان دارای پویایی گشته و به اهداف خود نزدیک می‌شود.

یكی از متغیرهای بسیار مهمی‌كه بر انگیزش كاركنان اثر گذار است. سبك مدیریت و رهبری سازمانی است كه آن خود نیز به نوعی، متجلی دیدگاه مدیر نسبت به انسان و كار می‌باشد، اگر این سبك مناسب و به مقتضای شرایط انتخاب شده باشد می‌تواند بر انگیزنده انگیزش در سازمان باشد و آن نیز می‌تواند سبب هم سویی اهداف كاركنان با اهداف سازمان شده و در نهایت منجر به موفقیت سازمان گردد.

در حقیقت توفیق در امر مدیریت در گرو شناخت صحیح از منابع انسانی و برقراری روابط مناسب با آنها و ترغیب آنان به كوششی در جهت دستیابی به اهداف سازمانها است.

مواردی كه تقویت كننده روحیه و انگیزه و علاقمندی كاركنان به كار و محیط كاری باشند مانند ایجاد امنیت شغلی،تامین زندگی در زمان، دوران پیری و از كار افتادگی، رضایت از شغل و موارد مشابه دیگر.

نیازهای انسان ریشه انگیزه را به وجود می‌آورد. وقتی نیازهای كارمند در محیط مشخص شد بصورت خواست ظاهر می‌شود. و وقتی نیاز به خواست تبدیل شد ایجاد انگیزش می‌كند.

اهمیت و ضرورت تحقیق

امروزه اغلب دانشمندان معتقدند كه نیروی انسانی در سازمان اهمیت و جایگاه ویژه ای پیدا نموده و توجه به خواسته ها، نیازها و احتیاجات او از همه ابعاد، امری كاملا ضروری و مهم است، گاهی انگیزه بعنوان یک زیر مجموعه ای از تحقیقات رفتار سازمانی از ابعاد گسترده ای مورد مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. هرگاه صحبت از روحیه ضعیف می‌شود كاهش انگیزشی از مفاهیمی‌است كه همراه با آن به ذهن می‌آید. شناخت فرد در سازمان، پی بردن به مبنای رفتارش و درنتیجه انگیزش او درحقیقت یكی از حیاتی ترین و مشكل ترین وظایف مدیر را تشكیل می‌دهد. لذا شناخت صفات خصوصیات انسان از درجه اهمیت خاصی برخوردار می‌باشد.

دنیای ما، دنیای سازمانهاست و سازمان بعنوان ابزار پیشبرد اهداف اجتماعی شبه در عرصه های گوناگون مطرح است و انسان عامل اصلی حیات و بالندگی در سازمان است. افراد هستند كه به كالبد سازمانها جان می‌بخشندن و تحقق هدفها را میسر می‌سازند و بدون آنها سازمان بی معنی و مدیریت امری موهوم است.

 

پایان نامه و مقاله

 

هر رفتار سازمانی ناشی از نیاز به نیازهایی است كه برای نیل به هدفی صورت می‌گیرد. نتیجتا آگاهی مدیران از چگونگی انگیزش كاركنان كه درواقع پی جویی ملت و سبب حركت و رفتارهای اعضا و افراد سازمان است، برای نیل به هدفهای سازمانی ضرورت تام دارد (؟) در میان موضوعات و بحثهای مربوطه رفتار سازمانی، كمتر موضوعی همانند انگیزش توانسته تا این اندازه توجه روانشناسان و صاحب نظران رشته مدیریت و متخصص علوم رفتاری و رفتار سازمانی را به خود جلب كند.

عدم شناخت و درك صحیح از انگیزش مشكلات بسیاری را فراهم آورده كه ظاهر ناگوار آن را می‌توان در محیطهای سازمانی مشاهده نمود. از قبیل بی تفاوتی نسبت به كار، كاهش كارایی و اثر بخشی سازمانها، اتلاف وقت، بالارفتن ضایعات، اتلاف منابع و…

امروزه توجه به كاركنان و سازمان های مختلف به عنوان بزرگترین و مهمترین سرمایه و دارایی هر سازمان پدیده ای است كه رشد زیادی داشته است. و آنچه بیشتر بر آن تمركز شده است. این مبحث است كه ترقی هرجامعه ای منوط به داشتن نیروهای انسانی كارآمد در سازمانهاست، بطوری كه انسان را بعنوان یكی از عوامل زیر بنایی تاثیر گذار در هر سازمان معرفی می‌كنند و از این جهت رفتار او را شایسته یک بررسی دقیق همه جانبه می‌بینند.

آنچه قابل تامل است اینكه هرشغلی دارای صفات و ویژگی هایی است كه وظایف كاركنان را تحت تاثیر قرار می‌دهد و این ویژگی ها بطور كلی باعث می‌شود كه افراد در آن شغل احساس انگیزه و رضایت كنند. این احساس درونی و نگرش آنها به شغل از طریق رفتار آنان نسبت به سازمان به شیوه های مثبت و یا منفی تجلی می‌یابد. بطوریكه می‌توان گفت در صورت نگرشی مثبت، نسبت به شغل خود تعهد بیشتری خواهند داشت و با انگیزه بالاتری در محیط كار خود حاضر می‌شوند و در صورت عدم انگیزه شغلی واكنشهای پی در پی دارند كه چندان مطلوب نیست و در نهایت كارایی خود و بهره وری و بازدهی سازمان را كاهش می‌دهد.

انگیزه شغل از تاثیر عوامل مختلفی حاصل می‌شود و از طرف دیگر آثار بی شماری را نیز از خود برجا می‌گذارد. بطوریک همچنین رفتار هر فرد در سازمان می‌تواند تحت تاثیر انگیزه شغلی باشد.

ارزیابی كارایی سازمان هاۀ بخشی اساسی از برنامه هر سازمانی را تشكیل می‌دهد كه مسئولین آن در پی اصلاح و بهبود كارایی آن سازمان می‌باشند. زیرا از یک طرف هر سازمان جزئی از یک نظام است و مدیران در پی آنند كه این مجموعه تحت شرایط عینی كه وجود دارد، بیشترین كارایی را داشته باشد. از طرف دیگر كارایی این سازمان ها به یک ارزش و میزان اجتماعی تبدیل گشته كه مردم جوامع، مدیران را بطور مستمر بر آن اساس، ارزیابی می‌كنند.

یكی از شرایط تباه هر سازمان برآوردن انتظاراتی است كه اعضای آن سازمان دارند. همانطور كه برآوردن انتظارات مشتریان نیز از عوامل بقاء است و این امر تاثیر بسزایی در تعهد سازمانی دارند.

ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد

یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...