دانلود پایان نامه های آماده | شکل۳-۲- رویکرد ابزاری نسبت به اهداف و رسالتهای دانشگاه و آموزش عالی (همان، ص ۹۶) – 2 |
![]() |
“
بدین ترتیب در رویکرد غیر ابزاری روندی ملاحظه میگردد که در آن انتقال دانش و ارزشهاو تعقیب دانش جدید یا پژوهش در حیطه غیر کاربردی و کاملاً بنیادی و خالص[۶۵] و به عبارت دیگر، توسعه ذخیره دانش انسانی ورای کاربردهای فعلی و عملی آن در حیطه های مختلف علوم طبیعی، اجتماعی و انسانی و هنری مدنظر میباشد. این روند در شکل زیر نشان داده شده است.
رویکرد غیر ابزاری نسبت به اهداف و رسالتهای کلی آموزش عالی
انتقال ارزشها و دانش
تعقیب دانش جدید (پژوهش)
پژوهش غیر کاربردی و بنیادی
شکل۲-۲ رویکرد غیر ابزاری نسبت به اهداف و رسالتهای کلی دانشگاه و آموزش عالی (عارفی، ۱۳۸۴، ص ۹۳)
ب: رویکرد ابزاری (جمع گرایانه)
دیدگاه ابزاری نسبت به اهداف و رسالتهای دانشگاه و آموزش عالی که در منابع مختلف به صورتهای گوناگونی از جمله، رویکرد بازسازی گر، رویکرد تجاری، رویکرد مبتنی بر بازار و ملاحظات سیاسی و رویکرد پراگماتیک، بیان میگردد، بر این نظر کلی مبتنی است که دانشگاه ها بایستی در خدمت نیازهای جامعه قرار گیرند و ارزش دانش نه در ارزش ذاتی بلکه در میزان سودمندی و به عبارت دیگر، کاربرد آن میباشد. بدین ترتیب می توان مبنای عمده رویکرد ابزاری را نظریه «پراگماتیسم» دانست که در آن نظریه پردازانی همچون «چارلز ساندرس پیرس»[۶۶] ، «ویلیام جیمز»[۶۷] ، «جان دیویی»[۶۸] از معروفیت خاصی برخوردار هستند. در این نظریه، معیار درست بودن اندیشه ها سودمندی و کار آمدن یا کاربرد عملی و مدلل بودن آنان است و در نتیجه درستی و نادرستی آن ها نیز وابسته به شرایط و زمان است. بنابرین بسیاری از اندیشه ها که در یک زمان خاص درست قلمداد میشوند با گذشت زمان ممکن است به تناسب شرایط و وضعیتهای ویژه، ارزش خود را از دست بدهند و بدین ترتیب نمی توان اهدافی با ارزشهای ایده آل جاوید درنظر داشت.
در مقابل دیدگاه سنتی غیر ابزاری که تأکید بر ایجاد حصارها یا دیوارهایی مابین دانشگاه ها و جامعه و انجام مطالعات علمی و ادبی خاصی همچون زبان لاتین، یونانی و ریاضیات و امثالهم برای رشد قوای ذهنی و اخلاق دارد، در رویکرد ابزاری نظر بر این است که نظام آموزشی باید دیوارهای موجود میان خود و جامعه را برداشته و بیش از پیش به آن نزدیک شود؛ چرا که اندیشه واقعی در شرایط طبیعی و اجتماعی پرورش مییابد (نقیب زاده، ۱۳۷۶، ص ۶۲).
از لحاظ زمانی دوره رونق دیدگاه ابزاری را می توان از زمان انقلاب صنعتی و جنگهای جهانی دانست که به شدت از دانشگاه ها انتظار می رفته است که در خدمت نیازهای خاص جامعه قرار گیرند و دانشجویان را برای ایفای نقشها در انجام وظایف مربوط به زندگی مدرن صنعتی آماده سازند.
از این نظر حل مسائل پیچیده دنیای کنونی اعم از مشکلات صنعت، کشاورزی، نیروی کار، مواد اولیه، روابط بین الملل، بهداشت، محیط زیست و غیره نیاز به اطلاعات و مهارتها و تجارب عالمانه دارند و بهترین مکانها یا مؤسسات برای فراهم نمودن چنین تسهیلات اعم از علم و تجربه و مهارت، دانشگاه ها و به طور عام تر مؤسسات آموزش عالی هستند و به همین جهت عمدتاًً از پایان قرن نوزدهم سعی شده است که از نتایج پژوهشهای دانشگاهی در جهت رفع نیازهای بخشهای مختلف کشاورزی و صنعتی استفاده شود (Hook، ۱۹۵۳، ص ۱۴).
به قول برخی از مروجین دیدگاه ابزاری از جمله «والر اشتاین»[۶۹] و «آرو اسمیت»[۷۰] در واقع آموزش عالی ابزار اصلی تغییر اجتماعی و منبع قدرت و حتی سیاسی خالص بشمار میآید و جامعه نمی پذیرد که آموزش عالی جدا از آن عمل نماید، به همین دلیل برخی افراد همچون «گولد»[۷۱] اصطلاح «کامیونیورسیتی»[۷۲] را به جای «یونیورسیتی»[۷۳] در جهت تأکید بر رابطه جامعه و محیط دانشگاهی به کار میبرند. در همین رابطه «اف. آر.جونز»[۷۴] و «اچ. دی. ترنر»[۷۵] و «بی. ج. هالووی»[۷۶] آموزش عالی را یک «تجارت بزرگ»[۷۷] معرفی می نمایند. چرا که بخش عمده ای از تولید ناخالص ملی را مصرف می کند و بخش قابل توجهی از بودجه و اعتبارات آن وابسته به حکومتها است. بنابرین عدالت اجتماعی حکم میکند که آموزش عالی بر اساس منابع تخصیص یافته جامعه به آن، آنچه را که جامعه میخواهد تولید نماید یعنی پرورش افراد شایسته ای که بتوانند چرخهای جامعه را به حرکت درآورند (عارفی، ۱۳۸۴، ص ۹۵).
بنابرین در دیگاه ابزاری یا جمع گرایانه، هدف و رسالت عمده دانشگاه و آموزش عالی، توجه به نیازهای جامعه و خدمت به آن است و بدین ترتیب انتقال دانش و انجام پژوهش نیز زمانی سودمند و مناسب به نظر میرسند که در راستای حل مسائل باشند در غیر اینصورت از ارزش چندانی برخوردار نیستند. بنابرین در این رویکرد آنچه مورد تأکید قرار میگیرد، مناسبت و التزام اجتماعی آموزش عالی یا ارائه خدمات است. این نکته در شکل ۳ نشان داده شده است: (همان، ص ۹۶).
رویکرد ابزاری (جمع گرایانه) نسبت به اهداف و رسالتهای کلی آموزش عالی
انتقال دانش (با جنبه کاربردی)
تعقیب دانش جدید (پژوهش)
ارائه خدمات
پژوهش کاربردی
ارائه خدمات
شکل۳-۲- رویکرد ابزاری نسبت به اهداف و رسالتهای دانشگاه و آموزش عالی (همان، ص ۹۶)
ج: رویکرد تلفیقی
در آغاز این بحث با توجه به دو رویکرد ذکر شده، به طور طبیعی این پرسش مطرح میگردد که آیا می توان با وجود تفاوتهایی که در بین دو دیدگاه ابزاری (جمع گرایانه) و غیر ابزاری (فردگرایانه) در رابطه با رسالتهای کلی آموزش عالی وجود دارد، از تلفیق و به عبارت دیگر، از رویکرد تلفیقی سخن گفت؟
پاسخ به پرسش فوق در گرو توجه به وجوه یا ابعاد تشابه و تفاوت دو رویکرد مذکور میباشد که بایستی آن ها را مشخص نمود. با مرور ویژگی های مطرح شده می توان وجوه تشابه را در انتقال دانش و انجام پژوهش بیان کرد و وجوه تفاوت را در نوع دانش و پژوهش دانست که البته این تفاوتها نیز ناشی از چند مقوله میباشند که عبارتند از:
۱- نگرشهای متفاوت نسبت به مفهوم دانش و شکل گیری آن که مکاتب فلسفی متعدد به آن پرداختهاند. به طور مثال، در معرفت شناسی دیویی دانش نتیجه عمل است. او در کتاب خود با عنوان، «ما چطور فکر میکنیم[۷۸]» بیان می کند: «آغاز اندیشیدن، شک، ابهام و سرگشتگی است. اندیشیدن به خودی خود پدید نمی آید و به اعتبار «اصل های کلی» صورت نمی گیرد، بلکه همیشه چیزی (معین) است که آن را برمی انگیزد….، و «دراکر[۷۹]، نیز در همین راستا خاطر نشان ساخته که دانش همچون الکتریسیته شکلی از انرژی است که اساساً زمانی آشکار می شود که کاری انجام گیرد.(Dewey ، ۱۹۳۳، ص ۱۵ به نقل از نقیب زاده ۱۳۷۶، ص ۱۷۰) مکاتب فلسفی و نظریه پردازان دیگر اعم از کلاسیک و معاصر نیز به صورتهای دیگر به ارائه دیدگاه های خود پرداختهاند که در جای خود قابل بحث و بررسی میباشند.
۲- نگرشهای متفاوت نسبت به اصالت و اعتبار نوع دانش: گرچه این مقوله با مورد فوق در ارتباط است؛ ولی می توان آن را به طور مجزا مطرح نمود. عده ای دانش اصیل را در معرفت حسی و برخی در دانش عقلی و تعدادی در دانش کاربردی (به معنای خاص) تصور می نمایند.
“
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-17] [ 11:38:00 ب.ظ ]
|