راهنمای پایان نامه در مورد گرایش ها و الزامات شکل گیری شهر دوستدار کودک |
گرایش ها و الزامات شکل گیری شهر دوستدار کودک
با توجه به تعریف گسترده از کودک، باید توجه داشت که بر اساس سطح توانایی و متناسب با دوره های متفاوت زندگی کودکان، نیازمندی ها و مطالبات خاصی برای آنها شکل می گیرد؛ کودکان، در طیف هجده سال، خردسالی، نونهالی و نوجوانی طبقه بندی می شوند. اما در تعاریف مرتبط با فضا و شهر،کودک انسانی دارای شخصیت و هویت، با شرایط فردی و اجتماعی که شخصیت و هویت او در فضای خانه، فضای شهری و فضای عمومی شکل می گیرد. باید با توجه به الزامات پیش روی کودک (افراد زیر ۱۸ سال) عرصه های مناسب فعالیت آنان را شکل داد و حق حضور و بهره مندی از فضای شهری را برای آنان محترم شمرد. این الزامات هشت زمینه از فصول مشترک کودک و شهر را مورد توجه قرار می دهند که عبارتند از:
-
- جمعیتی: کودکان با نسبت جمعیتی معادل ۳۰ درصد از جمعیت جهان، کمترین تاثیر را در شکل دهی به ابعاد محیط خود و حداقل سهم خود را از توجهات برنامه ریزان و طراحان شهری به خود را اختصاص می دهند.
- اجتماعی: کودکان به عنوان اصلی ترین کنش گران اجتماع، بیشترین روابط را با محیط، کالبد و اجتماع شهری به واسطه نیاز به بازی و کشف محیط برقرار می کنند.
- اقتصادی: هزینه نکردن برای شهروندمدار کردن آنان در کودکی، هزینه های بیشتری را در بزرگسالی به شهر تحمیل می کند.
-
- انسانی: آسیب پذیری و وابستگی آنان به بزرگسالان برای و رشد حاکی از اهمیت توجه به آنان است.
- کالبدی: محیط های انسان ساخت کنونی ما، نیازها، سلایق، احساسات و ترس های کودکان را در شکل دهی فرم ها و فضاها در نظر نگرفته و در روند عینیت بخشی به شهرها، نظرات، نیازها و مطالبات کودکان را جا گذرانده اند.
- حقوق شهروندی: کودکان امروز، شهروندان فردایی هستند که حق برخورداری و مطالبه فضاهای مناسب خود را در عرصه های عمومی و نیمه عمومی از شهر و مسئولان شهری دارند.
- آسایش: از سنجه های کیفیت محیطی، مناسب بودن آن برای کودکان است. چرا که در این شرایط، علاوه بر فراهم آمدن ایمنی و مطلوبیت برای کودکان، آسایش روانی بزرگسالان نیز تامین خواهد شد.
- اجبار قانونی: بر پایه اعلامیه حقوق بشر، الویت دادن به حقوق کودکان، الزامی قانونی است. (خدایی،۱۳۸۷ و صندوق کودکان سازمان ملل متحد در ایران،۱۳۸۶) به دنبال الزامات توجه به کودکان، شهرهای دوستدار به شکل دهی عینیت های کالبدی و عرصه های سکونتی- فعالیتی پرداختند (رفیعیان ،۱۳۹۰).
۳-۹-۲-پیش زمینه های تئوریک و جریان تاریخی شکل گیری شهرهای دوستدار کودک
تفکر ایجاد شهر سازگار با کودکان یا شهر دوستدار کودک، علاوه بر الزامات پیش رو، زمینه های تئوریکی چون شهر سالم و پارادایم های شهر خوب را در پس خود دارد؛ پارادایم هایی که رابطه شهر و سلامت را از ابعاد علمی و روانی به بحث می گذارد که در بعد علمی می توان به گزارش موسسه حرفه ای برنامه ریزان اونتاریو « جوامع سالم، جوامع سازگار با محیط زیست» اشاره کرد که رابطه بین برنامه ریزی، بهداشت، درمان و پایداری را تصدیق می کند (۲۰۰۷,OPPI). این پارادایم ها شهر را همچون محیطی می داند که بیشترین برهم کنش های ارتباطی در آن شکل می گیرد که باید نیازهای اولیه ساکنان تا مطالبات عالی آنان چون زیبایی شناسی و احساس کرامت را به شکل مطلوب برآورده کند. عرصه ای که نباید جای کسی در خیابان هایش خالی باشد، مکانی که پیر و جوان، کودک وبزرگ و سالم و ناتوان در آن احساسی غرق در آسایش و آرامش داشته باشند (وحدت زاده،۱۳۸۷). حرکت جنبش اجتماعات سالم و شهر خوب، دست آوردهایی را در بیش از چند دهه گذشته داشته که از جمله آن دست یابی به ایده آل هایی چون مشارکت فعال، دسترسی یکسان به منابع، تنوع و تامین نیازهای اساسی است (۲۰۰۳,OHCC). اجتماع این اندیشه ها و روندها در نوامبر ۱۹۸۹ در اجلاس هیئت عمومی سازمان ملل با توافق بر پیمان نامه حقوق کودکان، نخستین گام را به سوی عینیت بخشی به تئوری شهر دوستدار کودک از سر گذراند. این روند از توجهات ابتدایی به کودکان که در جوامع ثروتمند و مرفه جهان در عرصه های ایمنی چون حمل و نقل آغاز شد، با توجه به کودکان به عنوان اعضای جامعه که باید در حد توانشان در اجتماع دخالت داشته باشند پیگیری شد و با شعار رفع محرومیت و فقر از کودکان در کشورهای در حال توسعه به کمک یونیسف، ادامه یافت. در فرایند تکامل و عینیت یافتن این کلیت، چهار حق مورد تاکید و تایید قرار می گیرد که عبارتند از حق بقاء، حق رشد، حق حمایت و حق مشارکت (چهار مبنای کلیه مواد پیمان نامه حقوق کودکان). این حقوق درشیوه های عملیاتی کردن این تئوری، خود را تحت عناوینی چون بنیان ها، ساختارها و پیش شرط های لازم، در هر عرصه متجلی می سازند (همان ،۱۳۹۰).
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-03-01] [ 03:27:00 ب.ظ ]
|